بهترین اپلیکیشن آشپزی و شیرینی پزی

انواع نظام‌های اقتصادی دنیا و زوایای پیدا و پنهان آن‌ها

امروزه در قرن بیست و یکم، اقتصاد یک کشور نشان‌دهنده قدرت و تأثیر آن در جهان است. بررسی تاریخ نشان می‌دهد که ملت‌هایی که در طول تاریخ موفق بودند، دارای ثروت و منابع مالی کافی بوده‌اند. برای مثال، پول همیشه در جنگ‌ها و رقابت‌ها تاثیر زیادی داشته است. وقتی یک کشور پول دارد، می‌تواند به فناوری، نیروی کار و دیگر امکانات لازم برای پیشرفت دست یابد.

انواع نظام‌های اقتصادی دنیا و زوایای پیدا و پنهان آن‌ها

با توجیه اهمیت قدرت اقتصادی در زندگی یک کشور، بیایید چند شاخص اقتصادی و انواع نظام‌های اقتصادی را بررسی کنیم و سپس به مقایسه کشورهای مختلف بپردازیم. این کار به ما کمک می‌کند تا دلایل قدرت و نفوذ برخی کشورها را بهتر متوجه شویم؛ زیرا برای اثرگذاری در جهان، اول باید به قدرت اقتصادی دست یابیم تا نظر دیگران را جلب کنیم.

تولید ناخالص داخلی (GDP)

تولید ناخالص داخلی، اولین و مهم‌ترین شاخص برای سنجش وضعیت اقتصادی یک کشور است. این عدد نشان‌دهنده قدرت اقتصادی آن کشور است و معادل مجموع کالاها و خدمات تولید شده در یک کشور به دلار در یک زمان مشخص است. برای محاسبه تولید ناخالص داخلی به ازای هر نفر، معمولاً این عدد را بر متوسط جمعیت کشور تقسیم می‌کنند.

در محاسبه تولید ناخالص داخلی باید به جزئیات زیادی توجه کنیم. برای مثال، یکی از موارد مهم تأثیر تورم بر ارزش کالاهاست و دیگری اینکه قیمت نهایی محصولات را در محاسبات لحاظ کنیم. زیرا ارزش کالاهایی که در تولید نهایی استفاده می‌شوند، در ارزش نهایی محاسبه شده است.

به عنوان مثال، برای محاسبه ارزش نان در یک کشور، ارزش آرد و گندم در آن محاسبه نمی‌شود، زیرا این ارزش‌ها در نهایت در ارزش نان دیده می‌شود. بنابراین، اگر آرد و گندم فقط برای مصرف داخلی استفاده شود، در محاسبه تولید ناخالص داخلی لحاظ نخواهد شد.

تورم

یکی دیگر از شاخص‌های مهم اقتصادی، نرخ تورم است. تورم نشان‌دهنده افزایش قیمت‌ها بر اساس کالاهای ضروری است. نرخ تورم به عوامل مختلفی وابسته است و می‌تواند بر همه جنبه‌های اقتصاد تأثیر بگذارد. مثلاً از سیاست‌های اقتصادی کلان یک کشور گرفته تا تولید ناخالص داخلی و نرخ بیکاری.

بسیاری از مردم فکر می‌کنند که هر چه نرخ تورم پایین‌تر باشد، اقتصاد آن کشور بهتر است. اما این فکر همیشه درست نیست. به عنوان مثال، ایران دارای نرخ تورم بالاست که باعث تغییر قیمت‌ها در طول زمان می‌شود و این به زیان مصرف‌کنندگان تمام می‌شود، زیرا قدرت خرید مردم کاهش می‌یابد.

به طور کلی، اگر نرخ تورم مثبت باشد، این موضوع معمولاً برای تولیدکنندگان در آغاز زنجیره تولید مفید است. وجود یک تورم مثبت و کنترل‌شده به رشد اقتصادی یک کشور کمک می‌کند. اما مهم است که این تورم به‌طور دقیق برنامه‌ریزی شده باشد.

از سوی دیگر، کشورهایی مثل ژاپن زمانی دچار تورم منفی شدند که این باعث کاهش قیمت‌ها می‌شد و در نتیجه به نفع مصرف‌کنندگان و به ضرر تولیدکنندگان بود. به همین دلیل، دولت ژاپن اقداماتی را انجام داد تا یک تورم مثبت در کشور به وجود آورد و از ضرر تولیدکنندگان جلوگیری کند. پژوهشگران اقتصادی به این نتیجه رسیده‌اند که برای یک اقتصاد پیشرفته و با ثبات، نرخ تورم باید بین 0.1 تا 2 درصد باشد. اما برای کشورهای در حال توسعه، این نرخ باید بیشتر از این مقداره باشد و محاسبات دقیق‌تری برای آن لازم است.

میزان ذخایر ارزی

در دنیای کنونی، مبادلات تجاری بیشتر با استفاده از ارزهای رایج مانند دلار و تا حدی یورو انجام می‌شود. بنابراین، اگر کشوری ذخایر ارزی زیادی داشته باشد، به این معناست که این کشور می‌تواند کالاهای بیشتری را وارد کند. این موضوع به مدیران اقتصادی این کشور کمک می‌کند تا بازارهای داخلی را بهتر در دست بگیرند.

علاوه بر این، داشتن منابع ارزی و کالایی مانند طلا، به کشورها کمک می‌کند که نوسانات اقتصادی خارج از مرزها را کنترل کنند. به خاطر افت ارزش دلار، مقامات دولتی بیشتر به ذخیره‌سازی طلا روی آورده‌اند، چرا که طلا کالایی است که همیشه ارزش خود را حفظ می‌کند و حتی ممکن است به ارزشش افزوده شود.

قدرت خرید

از دیگر موضوعات مهم در سنجش اقتصاد یک کشور، قدرت خرید مردم است. به عبارتی، قدرت خرید میزان کالا یا خدماتی است که با واحد پول آن کشور می‌توان خرید. مثلاً در سال 1320 هجری شمسی، ارزش یک ریال بیشتر از سال 1393 هجری شمسی بود، زیرا ارزش پول ملی به دلیل عوامل مختلف کاهش یافته است.

این موضوع خیلی پیچیده‌تر از آن است که بتوان مستقیم تأثیرش را بر زندگی مردم مشاهده کرد یا دلایل کاهش ارزش را به راحتی بررسی کرد. جالب است که رابطه قدرت خرید و تورم، رابطه‌ای خطی نیست. ممکن است قدرت خرید مردم حتی بیشتر از افزایش نرخ تورم کاهش پیدا کند.

حال که با شاخص‌های سنجش اقتصاد یک کشور آشنا شدیم، خوب است با بعضی از نظام‌های اقتصادی در جهان هم آشنا شویم. با دانستن این نظام‌ها و شاخص‌ها، می‌توانیم عملکرد آن‌ها را بهتر مقایسه کنیم.

سرمایه‌داری

در سیستم اقتصادی سرمایه‌داری، افراد و شرکت‌ها بیشترین حق مالکیت را دارند. این به این معنی است که آنها می‌توانند محصولات و خدمات خود را تولید و عرضه کنند. در این نوع سیستم، مالیات‌ها معمولاً روی سرمایه‌داران فشار زیادی نمی‌آورند و بیشتر بر روی افراد متمرکز هستند. در واقع، در این سیستم، فعالیت‌های کارآفرینی بسیار زیاد است و دولت‌ها نقش بیشتری در فراهم کردن شرایط مناسب برای کسب و کار دارند و کمتر در جزئیات اقتصادی دخالت می‌کنند.

برای مثال، در آلمان، حدود 80 درصد تولید ناخالص داخلی از بخش خصوصی و کسب و کارهای کوچک و تعاونی‌ها حاصل می‌شود و تنها 20 درصد اقتصاد تحت کنترل دولت است. از دیگر کشورهایی که سیستم اقتصادی مشابهی دارند، می‌توان به ایالات‌متحده آمریکا، کانادا، انگلیس و تا حدودی ایران، عراق و اسپانیا اشاره کرد.

سوسیالیسم

این سیستم اقتصادی نیز به آزادی مالکیت در امور اقتصادی احترام می‌گذارد، اما دولت و نهادهای دولتی کنترل بیشتری بر امور اقتصادی دارند. به همین دلیل، مالیات‌ها در این سیستم بسیار بیشتر از مالیات‌های سیستم سرمایه‌داری است. همچنین، در سیستم‌های سوسیالیستی، آزادی عمل در مسائل مالکیت و توزیع کالاها کمتر است. کشورهایی مانند کشورهای اسکاندیناوی و کشورهای مرکزی اروپا نمونه‌هایی از این نوع سیستم اقتصادی هستند.

کمونیسم

در این سیستم اقتصادی، دولت‌ها بیشترین نظارت و دخالت را در امور اقتصادی دارند. در حالت شدید، مردم حق مالکیت شخصی ندارند و همه باید دارایی‌های خود را با دیگران مشترک کنند. همچنین، دولت در تنظیم تمام امور اقتصادی نقش اصلی را دارد.

البته، سیستم اقتصادی کمونیسم به دلیل کاهش کارایی و رشد پایین کارآفرینی تقریباً در سطح جهانی حذف شده است. اتحاد جماهیر شوروی سابق بزرگ‌ترین نمونه از این سیستم بود، اما هنوز بعضی کشورها مثل کره شمالی این سیستم را حفظ کرده‌اند. کشورهای دیگری مانند چین و کوبا نیز به نوعی این سیستم را با ویژگی‌های سوسیالیستی پیاده کرده‌اند.

جالب است بدانید که روسیه که زمانی مرکز کمونیسم بود، اکنون یک سیستم اقتصادی سرمایه‌داری با تمایلات سوسیالیستی دارد. کشورهای دیگر در بلوک شرق اروپا نیز به همین نوع سیستم نزدیک‌تر هستند.

حالا بیایید با هم نگاهی به چند شاخص اقتصادی و اجتماعی از کشورهای مختلف جهان بیندازیم تا بفهمیم هر کدام از این سیستم‌ها چقدر کارا هستند. لازم به ذکر است که علم اقتصاد یکی از پیچیده‌ترین علوم است و باید توجه داشت که این شاخص‌ها به تنهایی نمی‌توانند نشان‌دهنده کارایی یا ناکارایی یک سیستم باشند!

نرخ تورم طبق گزارش سازمان سیا (مورد تایید ایران) آمریکا در سال 2013

1- جزایر ماریانا شمالی 2.7-%

3- یونان 0.8-%

7- سوئد 0.0%

13- ژاپن 0.2%

21- فرانسه 0.9%

23 – کانادا 1%

42- آمریکا 1.5%

45- آلمان 1.6%

50 – رژیم صهیونیستی 1.7%

97- چین 2.6%

128 – عربستان سعودی 3.7%

183 – افغانستان 6.8%

186 – روسیه 6.8%

192 – ترکیه 7.6%

219 – آرژانتین 20.8%

222- جمهوری اسلامی ایران 42.3% و البته بر اساس گزارش بانک مرکزی ایران این رقم حدود 34% است.

224 – سوریه 59.1%

تولید ناخالص ملی بر اساس میلیون دلار (طبق گزارش بانک جهانی در سال 2012)

1- ایالات‌متحده آمریکا 16244600

2- چین 8227103

3- ژاپن 5961066

4- آلمان 3425928

5- فرانسه 2611200

6- انگلستان 2475782

7- برزیل 2252664

8- روسیه 2014775

9- ایتالیا 2013375

10- هند 1858740

11- کانادا 1779635

17- ترکیه 789257

19- عربستان 711050

21- جمهوری اسلامی ایران 552397

22- سوئد 523942

30- امارات متحده عربی 383799

40 – رژیم صهیونیستی 257622

45- عراق 215838

104- افغانستان 20497

183- تانگو 472

کشورهایی که دارای بالاترین تولید ناخالص داخلی هستند به گروه 8 معروفند و این کشورها از نظر اقتصادی و سیاسی تأثیر زیادی در جهان دارند.

میزان ذخایر ارزی کشورهای جهان طبق میلیارد دلار (بر اساس گزارش سازمان سیا آمریکا)

1- چین 2033

3- روسیه 435

5- هند 250

8- برزیل 197

12- آلمان 136

17- ایران 97

18- ترکیه 82

20- آمریکا 70

23- انگلیس 57

26- رژیم صهیونیستی 38

30- عربستان 28

37- افغانستان 5

اگر بخواهیم تولید ناخالص داخلی را بر جمعیت تقسیم کنیم، می‌بینیم که هر نفر از مردم یک کشور چه میزان ثروت تولید می‌کند. این عدد نشان می‌دهد که برای هر نفر چه میزان می‌توان در زمینه‌های مختلف مثل آموزش، بهداشت و امنیت سرمایه‌گذاری کرد. کشورهای با بالاترین تولید ناخالص داخلی مثل چین و هند وقتی این اعداد را بر جمعیتشان تقسیم می‌کنیم، متوجه می‌شویم که در دسته‌بندی سرانه تولید ناخالص داخلی جایگاه خوبی ندارند و همینطور آمریکا در رده 20 جهان قرار می‌گیرد، در حالی که ایران در جایگاه 98 جهان جا دارد.

در عوض، جدول به نفع کشورهای با جمعیت کم تغییر می‌کند؛ به عنوان مثال نروژ در جایگاه چهارم جهان و کویت نیز جزو این کشورهاست. در نهایت می‌توان گفت که تولید ناخالص داخلی هر کشور و جمعیت آن می‌تواند تاثیر زیادی بر رفاه اجتماعی و قدرت ملی آن کشور داشته باشد.

منبع : فارنت

سایت رضیم

خروج از نسخه موبایل