بهترین اپلیکیشن آشپزی و شیرینی پزی

تفاوت کودتا و انقلاب چه می باشد و هرکدام چه ویژگی هایی دارند

“`html

فرق کودتا و انقلاب چیست ؟

فرق انقلاب با کودتا این است که انقلاب از طرف مردم شکل می‌گیرد، اما کودتا اینگونه نیست. در کودتا، یک گروه کوچک مسلح با نیروهای خود در برابر یک گروه دیگر که بر اکثریت جامعه حاکم است، برخاسته و وضعیت موجود را تغییر می‌دهند و خود جایگزین گروه قبلی می‌شوند. در اینجا اهمیت ندارد که کودتاگران نیک‌خواه یا بدخواه هستند؛ نکته مهم این است که در کودتا اکثریت مردم تاثیری ندارند و در این جریانات نقش ایفا نمی‌کنند.

ما ایرانی‌ها در طول تاریخ خود کودتاهای زیادی شاهد بوده‌ایم، حتی اگر کودتاگران آن‌ها را «انقلاب» نامیدند. در سال 1952 میلادی در مصر، چند افسر تحت رهبری ژنرال نجیب و جمال عبدالناصر علیه حکومت موجود کودتا کردند. اما در این کودتا که به انقلاب معروف شد، مردم مصر به پا خاستند و بعد از رفتن آن افسران، انگار هیچ چیزی وجود نداشته است. در ایران نیز در سال 1299 سید ضیاء و رضاخان کودتا کردند.

در این موارد هم مردم نقشی نداشتند. در تاریخ معاصر، در چند قرن اخیر، تنها چند تحول عمیق اجتماعی مانند انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب اکتبر وجود داشته است که بتوان نام انقلاب بر آن‌ها گذاشت. حتی در انقلاب روسیه و چین، یک ارتش قوی و منظم در کنار مردم وجود داشت. اما انقلاب اسلامی ایران واقعا یک انقلاب به تمام معنا است و اگر بخواهیم مشابهی برای آن پیدا کنیم، شاید بتوانیم به انقلاب صدر اسلام اشاره کنیم. در این انقلاب، مردم یک کشور، شامل تمامی افراد، با دست خالی و روحیه‌ای انقلابی، علیه یک رژیم قدرتمند قیام کردند و پیروز شدند.

در مقابل انقلاب، اصلاح قرار دارد. تغییراتی که در یک جامعه اتفاق می‌افتد، اگر بنیادی نباشد و فقط در جهت بهبود اوضاع باشد، اصلاح نامیده می‌شود. انقلاب و اصلاح فقط در مورد جامعه صدق نمی‌کند، بلکه درباره افراد نیز صدق می‌کند. گاهی رفتار یک فرد نسبت به گذشته بهتر می‌شود، اما گاهی تغییرات روحی زیادی در افراد رخ می‌دهد. توبه به معنی ایجاد یک تغییر بنیادی در رفتار و سلوک افراد است.

کودتا و انقلاب با هم چه فرقی دارند ؟

در مورد انقلاب‌ها به طور کلی دو نظریه وجود دارد. یکی از این نظریه‌ها می‌گوید که تمام انقلاب‌های اجتماعی دنیا هرچند ممکن است ظاهری متفاوت داشته باشند، اما روح و ماهیت آن‌ها یکی است. ماهیت تمامی انقلاب‌ها اقتصادی و مادی است. در واقع همه انقلاب‌ها، قیام محرومان علیه مرفهان هستند.

پیروان نظریه دوم معتقدند که برخلاف دیدگاه اول، همه انقلاب‌ها فقط ریشه مادی ندارند. بعضی از انقلاب‌ها ممکن است به دلیل دو قطبی شدن جامعه از نظر اقتصادی و مادی شکل بگیرند.

طبق نظریه دوم، تقسیم جامعه به دو گروه محروم و مرفه، شرط ضروری برای پیدایش انقلاب نیست و ممکن است برخی انقلاب‌ها بدون زمینه اقتصادی صرف، به خاطر جنبه‌های انسانی هم شکل بگیرند.

انقلاب وقتی می‌تواند انسانی باشد که دارای ماهیتی آزادی‌خواهانه و سیاسی باشد نه فقط اقتصادی. حتی اگر در جامعه‌ای مشکلات معیشتی برطرف شود اما حق آزادی و دخالت در سرنوشت خود را نداشته باشند، مردم به خاطر کسب حقوق از دست رفته خود قیام می‌کنند و انقلاب به پا می‌کنند.

“`

انقلاب‌ها فقط به خاطر مسائل اقتصادی ایجاد نمی‌شوند، بلکه بسیاری از آنها بر اساس اصول دموکراتیک و لیبرالی شکل می‌گیرند.

علاوه بر دو نوع ماهیتی که اشاره کردیم، انقلاب می‌تواند جنبه‌های اعتقادی و ایدئولوژیک نیز داشته باشد. به این معنی که وقتی افرادی به یک مکتب خاص ایمان دارند و وابستگی شدیدی به ارزش‌های معنوی آن مکتب احساس می‌کنند، اگر این مکتب در معرض آسیب قرار گیرد، به قیام و اعتراض دست می‌زنند.

این انقلاب‌ها ارتباطی با وضعیت اقتصادی یا آزادی سیاسی مردم ندارند. ممکن است مردم وضع مالی خوب و آزادی سیاسی داشته باشند، اما چون معتقدند که مکتب مورد نظرشان تثبیت نشده است، قیام می‌کنند.

عامل دیگری که می‌تواند باعث انقلاب‌ها شود، آرمان‌خواهی و عقیده‌طلبی است. انقلاب‌های با نام ایدئولوژیک، جنگ فکر و عقیده‌اند، نه جنگ صرف اقتصادی. حال این سوال مطرح می‌شود که ماهیت انقلاب ایران چه چیزی بوده است؟ آیا بر مبنای تضادهای طبقاتی است؟ آیا به لیبرالیسم مربوط می‌شود؟ یا اینکه بیشتر جنبه‌های اعتقادی و اسلامی دارد؟

در تحلیل انقلاب ما، برخی افراد معتقد به وجود یک عامل واحد هستند و می‌گویند تنها یک عامل در شکل‌گیری این انقلاب‌ها نقش داشته است. اما در بین این گروه، سه دیدگاه متفاوت وجود دارد.

یک گروه بر این باورند که عامل اصلی تنها اقتصادی است، گروه دیگر فقط به موضوع آزادی خواهی تاکید دارند، و گروه سوم تنها به جنبه‌های اعتقادی و معنوی اشاره دارند.

اما در مقابل این گروه، کسانی هم هستند که معتقدند انقلاب‌ها تنها به یک عامل وابسته نیستند؛ بلکه این سه عامل به‌طور مستقل در شکل‌گیری انقلاب دخالت داشته‌اند. آن‌ها بر این باورند که همکاری این سه عامل در آینده باعث تداوم و موفقیت انقلاب می‌شود.

علاوه بر این دیدگاه‌ها، نظر دیگری هم وجود دارد که ما نیز با آن موافقیم. از نظر ما، این انقلاب یک انقلاب اسلامی بوده است، اما باید روشن شود که منظور از اسلامی بودن چیست.

برخی تصور می‌کنند که اسلام فقط به معنویت موجود در ادیان مربوط می‌شود، در حالی که گروه دیگری بر این باورند که اسلامی بودن یعنی رعایت مناسک مذهبی و آزادی در انجام عبادات و آداب شرعی. اما برای ما روشن است که اسلام تنها معنویت نیست، بلکه فراتر از آن است.

جنگ‌های مذهبی نمونه‌ای از نبردهایی است که بر سر عقیده و اصول رخ می‌دهد. قرآن نیز بر این نکته تأکید می‌کند. در آیه ۱۳ سوره آل‌عمران، به اهمیت این موضوع اشاره شده است. این آیه به جنگ مسلمانان با کفار در غزوه بدر مربوط می‌شود و جنگ مومنان را جنگ ایدئولوژیک می‌نامد، در حالی که جنگ کافران را به همین شیوه توصیف نمی‌کند. آیه می‌گوید: “قد کان لکم آیه فی فئتین التقتا فئه تقاتل فی سبیل الله و اخری کافرها”، یعنی در برخوردی که میان دو گروه بود، نشانه‌ای برای شما وجود داشت. یک گروه در راه خدا، یعنی برای ایمان و عقیده‌شان می‌جنگیدند، در حالی که گروه دیگر کفار بودند. این آیه نمی‌گوید که گروه دوم هم در راه عقیده می‌جنگیدند، زیرا جنگ آنها فاقد ماهیت ایمانی بود.

سایت رضیم

خروج از نسخه موبایل