بهترین اپلیکیشن آشپزی و شیرینی پزی

آداب و رسوم نوروز در ایران

“`html

آداب و رسوم ایرانیان در عید نوروز

نوروز در ایران باستان به تاریخچه، مراسم و رویدادهای مربوط به نوروز در ایران باستان می‌پردازد. قدمت نوروز و این جشن به زمانی برمی‌گردد که هنوز ایران شکل نگرفته بود و قبل از دوران مادها و هخامنشیان بود. هنوز نام نوروز در اوستا وجود ندارد. از حدود سه هزار سال پیش از میلاد، در مناطق آسیای میانه و غربی دو جشن وجود داشته: جشن آفرینش در اوایل پاییز و جشن رستاخیز که در آغاز بهار برگزار می‌شد. بعدها این دو جشن به یک جشن بهاری تبدیل شد. با رضیم همراه باشید تا با عید نوروز و مراسم عید نوروز آشنا شوید.

نوروز در ایران باستان

در ایران مراسم مرگ و رستاخیز سیاوش «ایزد شهید شوندهٔ گیاهی ایران» با نوروز پیوند دارد؛ به این معنا که چند روز قبل از عید، به یاد سیاوش سوگواری می‌کردند و با رسیدن نوروز، به جشن و شادی می‌پرداختند؛ گویی که سیاوش دوباره زنده شده است. آریایی‌ها که وارد این منطقه شدند، باورهای خود را مانند فروهرها و بازگشت ارواح به همراه داشتند و کم‌کم آن را با باورهای محلی ترکیب کردند. جمشید، پادشاه معروف پیشدادی، به عنوان بنیان‌گذار این جشن شناخته می‌شود.

تحقیقات نشان می‌دهد که نوروز ایرانی در زمان داریوش بزرگ به مصر معرفی شد. قبل از چند دهه پیش، منابع معتبر دربارهٔ نوروز و سنت‌های آن فقط از دوران ساسانیان در دست بود. اما با کشف اسنادی از دوران اشکانیان در تاجیکستان، مشخص شد که نوروز در دوران اشکانیان و حتی قبل از دو هزار سال پیش برگزار می‌شده است.

در تمام دوران ساسانی، نوروز جشن ملی تمام ایرانیان به حساب می‌آمد. به همین دلیل حتی کسانی که پیرو آیین زرتشت نبودند اما در قلمرو ایران زندگی می‌کردند، در این جشن شرکت می‌کردند. شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد در دوران ساسانی سال‌های کبیسه رعایت نمی‌شده و تاریخ برگزاری مراسم نوروز در هر دوره چهار ساله تغییر می‌کرد. به همین دلیل نوروز در این زمان هر سال در فصل‌های متفاوتی برگزار می‌شد. پنج روز اول فروردین جشنی عمومی بود که به آن نوروز عامه می‌گفتند.

روز ششم فروردین که جشن نوروز به شکل درباری برگزار می‌شد، نوروز بزرگ نام داشت. مراسم جشن بهاری نوروز با جشن سوری و آتش‌افروزی آغاز می‌شد و بعد از برگزاری مراسم سال نو، در روز سیزده فروردین به پایان می‌رسید. شرح مراسم نوروز و تشریفات مربوط به آن در تاریخ‌نگاری دوران اولیه اسلام ذکر شده و قدیمی‌ترین سند در این زمینه به جاحظ، دانشمند سدهٔ سوم هجری، تعلق دارد.

واژه‌شناسی و تعریف نوروز

نوروز واژه‌ای است که از دو قسمت تشکیل شده و به معنای روز جدید است. این کلمه از زبان پارسی میانه «نوک‌روچ» (Nok roc) یا «نوگ‌روز» (Nogriz) نشأت گرفته و به خط عربی آن «نیروز» گفته می‌شود. ابوریحان بیرونی که آثارش دربارهٔ نوروز غنی‌ترین و معتبرترین است، می‌گوید «نوروز نخستین روز از فروردین ماه است و به همین دلیل آن را روز نو نامیده‌اند چون آغاز سال جدید است.»

منشأ نوروز

قدمت نوروز به زمان‌های پیش از هخامنشیان و مادها برمی‌گردد. این جشن با گذشت زمان و تغییر تدریجی، جنبه‌های مختلف دینی، رسمی و سیاسی پیدا کرده است. مهرداد بهار در تحقیقات خود می‌نویسد که از سه هزار سال پیش از میلاد، در آسیای غربی دو جشن، رواج داشته که یکی جشن آفرینش در اوایل پاییز و دیگری جشن رستاخیز در آغاز بهار بوده است. بعدها این دو جشن با هم ترکیب شدند و…

“`

جشن پاییز و بهار به عید بزرگی تبدیل شده و نوروز جشن گرفته می‌شود. به گفته مهرداد بهار، به احتمال زیاد نوروز، جشن اصلی مردم بومی در نجد ایران بوده است که پیش از ورود آریایی‌ها برگزار می‌شده.

در اوستا و متون دینی زرتشتی هیچ اشاره‌ای به جشن نوروز و مهرگان نشده است. مهرداد بهار معتقد است که نوروز در اوستا ذکر نشده چون یک جشن ملی بوده و اوستا بیشتر به موضوعات دینی اختصاص دارد و جشن‌های خاص خود را داشته است. با گذشت زمان، دین زرتشتی جشن‌هایی مانند مهرگان که ابتدا محلی بودند و همچنین نوروز را پذیرفت.

جشن مرگ و رستاخیز ایزد گیاهی

یکی از داستان‌های قدیمی در اساطیر جهانی، روییدن گیاه از خون «ایزد گیاهی» است که نشان‌دهنده ارتباط عمیق این ایزد با سرسبزی و باروری طبیعت است. سیاوش، ایزد گیاهی ایران نیز به این موضوع مربوط می‌شود و بعد از مرگ او، گیاهان می‌روید. هر ساله و به مناسبت آغاز سال نو، جشن‌های خاصی با موضوع ایزد گیاهی در نقاط مختلف از درهٔ سند تا آسیای غربی برگزار می‌شد. هرچند برنامه‌های این جشن‌ها در همه جا کاملاً یکسان نبود.

در این جشن‌های معروف به سوگواری و رستاخیز ایزد گیاهی، مراسم عزاداری ابتدا انجام می‌شد و سپس به شادی و جشن می‌پرداختند. آن‌ها بر این باور بودند که اگر جشن بگیرند، ایزد گیاهی به آن‌ها محبت خواهد کرد و محصولات بهتری خواهند داشت. مرگ و رستاخیز این ایزد همواره در کنار شروع سال نو بوده و هدف از این جشن‌ها، جلب رحمت ایزد باروری و تقویت نیروهای طبیعت بود.

در مرکز هر اسطوره باروری، ایزدانی با نام «ایزدان گیاهی» قرار داشتند که مرگ و رستاخیزشان نشان‌دهنده فصول زمستان و بهار طبیعت بود. این ایزدان که به نوعی با گیاهان ارتباط داشتند، همیشه مورد احترام اقوام مختلف بودند. مردم با احترام و عشق به این ایزدان، سعی می‌کردند سالی پربار و موفق داشته باشند. از جمله ایزدان گیاهی می‌توان به اوزیریس (در اساطیر مصر)، آتیس (در اساطیر یونانی) و دموزی (در اساطیر سومری) اشاره کرد.

باور به مرگ ایزد گیاهی در بین مردم بومی نجد ایران و دیگر ادیان آسیای غربی وجود داشت و در هر منطقه بر اساس آداب خود برگزار می‌شد. در این مراسم، عزاداری‌های عمومی مانند سینه‌زنی و زنجیرزنی انجام می‌گرفت و به ویژه زنان معمولاً در این عزاداری‌ها نقش ویژه‌ای ایفا می‌کردند. در کتاب تاریخ بخارا که در سال ۳۳۲ هجری قمری نوشته شده، آمده است که عزاداری‌های سیاوشی پیش از نوروز برپا می‌شده است. آثار زیادی هم با تصویر عزاداری‌های سیاوشی در پنجکینت در درهٔ رود زرافشان در تاجیکستان پیدا شده است.

سوگ سیاوش

بخشی از کتاب شاهنامه و نقاشی‌هایی نشان‌دهنده عبور سیاوش از آتش، خود نماد مرگ و رستاخیز و پیگیری الگوی خزان و بهار است. در این داستان، خزان به مرگ سیاوش و بهار به تولد کیخسرو پس از مرگ سیاوش و همچنین وارد شدن سیاوش به آتش (به نشانه خزان) و زنده شدن او (بهار) ارتباط دارد.

در ایران، آیین سوگواری سیاوش با نوروز پیوند خورده؛ یعنی چند روز قبل از عید، سوگواری سیاوش انجام می‌شد و با رسیدن نوروز، به جشن و شادی می‌پرداختند، انگار که سیاوش دوباره زنده شده است. کهن‌ترین نشانه‌های مربوط به اسطوره سیاوش به زمان سه هزار سال قبل از میلاد برمی‌گردد، در منطقه‌ای نزدیک سمرقند (واقع در ازبکستان) که هنوز آریایی‌ها به فلات ایران نیامده بودند. سنگ‌نگاره‌ای از آن زمان به دست آمده که سوگ سیاوش را به وضوح نشان می‌دهد. به این ترتیب، مراسم عزاداری سیاوش ابتدا در مناطقی مانند فرارود (که امروزه شامل کشورهای ازبکستان، تاجیکستان و جنوب قرقیزستان و قزاقستان است) و آسیای مرکزی شکل گرفت و سپس به ایران نیز رسید.

اسطوره سیاوش نمایانگر باورهای فرهنگی خاص مربوط به کشاورزی در جوامع آسیایی درباره فصل‌های خزان و بهار، بارندگی و خشکسالی است.

و زندگی گیاه است. این افسانه در زمان‌های قدیم قبل از ورود آریایی‌ها، با الهام از اساطیر ایزدان گیاهی در منطقهٔ فرارود و درهٔ سند، به فرهنگ ایران شکل گرفت و برای حدود سه هزار سال در آسیای میانه به شیوه‌ای خاص به اجرا درآمد. این آیین هرساله با شروع فصل بهار و به شکلی ویژه برگزار می‌شد. افسانهٔ سیاوش بر دو اصل خیر و شر، نیکی و بدی، روشنایی و تاریکی استوار است.

این دوگانگی در زندگی و افکار انسان کشاورز در زمان باستان، به‌صورت سرسبزی و خشکسالی، آبادانی و ویرانی، بهار و زمستان نمایش داده می‌شود. این باورها به خصوص برای کشاورزان ساکن نجد ایران، چه بومی و چه آریایی‌های مقیم، با انجام مراسم خاص سوگواری برای سیاوش به دعوت و تشویق نیروهای زایندهٔ طبیعت به زاد و ولد همراه بود. در تقویم‌های سغدی و خوارزمی، آغاز تابستان به عنوان نوروز شناخته می‌شد. زمان برگزاری آیین سوگ سیاوش در پنج روز اول سال بود و روز ششم، به‌نام «کین سیاوش» شناخته می‌شود. بدین ترتیب، سیاوش در نوروز کشته شد و در ششمین روز سال نو که روز کیخسرو (پادشاه کیانی) بود و به انتقام خون پدرش از افراسیاب پرداخت، دوباره زنده شد. با مرگ سیاوش، خشکسالی ایجاد می‌شود و با بازگشت او که به تولد و آغاز سلطنت پسرش کیخسرو منجر می‌شود، باران شروع به باریدن می‌کند و خشکسالی پایان می‌یابد. کیخسرو به‌گونه‌ای مشابه پدرش از نظر قیافه و رفتار عمل می‌کند و به‌نوعی دوباره به وجود سیاوش بازمی‌گردد. به‌ویژه در جنبه اجتماعی، سیاوش در چهرهٔ کیخسرو برای برپایی عدالت و انصاف تجسم می‌یابد.

ادغام آیین آریایی‌ها و ساکنان اولیه فلات ایران

یکی از اعتقادات قدیمی آریایی‌ها، جشن فروردگان یا جشن همسپثمیدیه بوده که بر روی نوروز تاثیر زیادی گذاشته است. جشن فروردگان، جشن فروهرها (ارواح مردگان) بود و به‌نظر می‌رسد که در آن به مدت ده روز و شب برگزار می‌شد. نام فروردین که آغاز بهار است، از نام فروهرها گرفته شده است. در فروردین یشت ذکر شده که در طول جشن فروردگان، فروهرهای مؤمنان از محل اقامت خود خارج شده و به مدت ده شب در کنار مردم می‌مانند. این جشن به بازگشت مردگان مربوط می‌شود و به حساب تقویم‌های امروز، پنج روز آخر اسفند و پنج روز اول فروردین را شامل می‌شود. از زمانی که آغاز سال در زمان اعتدال بهاری تعیین شد، نوروز به ششمین روز این جشن تبدیل گشت.

آریایی‌ها که به این منطقه آمدند، عناصر مذهبی مانند فروهرها و بازگشت ارواح را با خود آوردند و به تدریج آیین‌های خود را با باورهای محلی ترکیب کردند. عید نوروز که یک سنت بومی ساکنان نجد ایران بود، با سنت بزرگداشت فروهرها ترکیب شد و به دیگر آیین‌های نوروزی در غرب آسیا مرتبط گردید. در فرهنگ آریایی، یادآوری درگذشتگان قبل از سال نو عملی پسندیده محسوب می‌شد، اما گریستن قبل از نوروز به‌طور خاص در فرهنگ آریایی رایج نبود و به ویژه در میان زرتشتیان عزاداری و گریستن ناپسندیده به‌شمار می‌رفت.

با ورود آریایی‌ها و همچنین گسترش یکتاپرستی، تغییرات عمده‌ای در فرهنگ ایران رخ داد. بسیاری از اساطیر و ایزدان باستانی به حماسه‌ها و داستان‌های پهلوانان پیوستند. یکی از این تغییرات، تغییر در شخصیت سیاوش و روایت‌های مربوط به او بود. در نتیجهٔ پیوستن به یکتاپرستی، سیاوش دیگر یک ایزد به شمار نمی‌رفت و به یک پهلوان ایرانی تبدیل شده بود.

پیوند کیومرث و جمشید با نوروز

نویسندهٔ نوروزنامه دربارهٔ منشاء نوروز می‌گوید که ایرانیان معتقد بودند پس از آفرینش زمین و آسمان و همه چیزهایی که در آنها وجود دارد، چندین هزار سال در حالت سکون و حرکت نبودند. سپس به فرمان اهورامزدا آغاز به حرکت کردند و حرکت خورشید از روز اول فروردین یا روز هرمزد شروع شد.

اما سال بعد خورشید نتوانست به همان نقطه برسد و بنابراین آغاز سال تغییر کرد و هر سال در درجات برج‌ها به طور عقب‌نشینی تغییر یافته تا در یک دوره طولانی دوباره به همان روز و ساعت اولیه برگردد که این مدت به ۱۴۶۰ سال طول کشید. اولین کسی که این روز (یعنی نوروز حقیقی) را شناخت، کیومرث بود و او آن را آغاز تاریخ قرار داد و دوباره دور دوم از روز هرمزد و از اولین درجهٔ برج حمل و روز اول بهار آغاز شد. در بیشتر داستان‌های اساطیری ایران، پیدایش نوروز…

نوروز به دوران پیشدادیان نسبت داده می‌شود و به جمشید، پادشاه معروف پیشدادی، به عنوان بانی این جشن اشاره شده است.

فردوسی در این باره چنین سروده است:

همه کارهایی که انجام می‌شود، در دنیا جز از خود نمی‌بینیم
وقتی که کارهای او در جایی قرار گرفت، بالاتر از هر چیز دیگری آمد
پادشاهی فر کیانی یکی تخت درست کرد، اما نمی‌دانست چه مقدار گوهر در آن است
چون خواست دیو را از میان بردارد، از هامون به آسمان او را بالا برد
وقتی که خورشید در آسمان نشسته بود و برو شاه فرمانروایی می‌کرد
دنیا در کنار تخت او اجتماع کرد و بخت او را نظاره می‌کرد
روز جمشید را با جواهر درخشان نامیدند و آن روز را نو نامیدند
اول سال نو هرمز و فرودین، آزاد از زحمت و دل شادمان
بزرگان با شادی جشن گرفتند و نوشیدنی و dance را دعوت کردند
این روز فرخنده از آن زمان باقی مانده و یادگار پادشاهان است.

ابوریحان بیرونی در کتاب «آثار الباقیه» درباره پیدایش نوروز نوشته که بعضی از دانشمندان ایرانی می‌گویند دلیل اینکه این روز را نوروز نامیدند، به این خاطر است که وقتی جمشید به پادشاهی رسید دین خود را تجدید کرد و چون این کار خیلی بزرگ بود و آن روز، روز جدیدی به حساب می‌آمد، جمشید عید گرفت، اگرچه پیش از این هم نوروز بزرگ و محترم بود. عده‌ای دیگر از ایرانیان می‌گویند که جمشید در شهرهاگردش زیادی کرد و وقتی که خواست به آذربایجان برود، بر تخت زرینی نشسته و مردم او را روی دوش خود بردند و وقتی آفتاب بر تخت تابید و مردم آن را دیدند، این روز را عید گرفتند.

بیرونی همچنین نقل کرده از زادویه (یکی از افراد مهم در اواخر دوران ساسانی) که اهریمن برکت را از آب و گیاه گرفته و باد را از وزش بازداشته و درختان خشک شده بودند و دنیا به نابودی نزدیک بود. پس جمشید به دستور خدا، برای ملاقات اهریمن و پیروان او به دوزخ رفت و مدتی آنجا ماند و وقتی برگشت، دنیا دوباره سرشار و پربار شد و مردم به آرامش رسیدند. در آن روز که جمشید برگشت، مانند خورشید درخشید و نوری از او تابید. مردم از طلوع دو خورشید در یک روز شگفت‌زده شدند و این روز را نوروز نامیدند و جشن گرفتند و چون چوب‌های خشک سبز شدند، مردم خوشحال شدند و در هر ظرف و طشتی جو کاشتند؛ و این رسم در میان ایرانیان پایدار ماند. همچنین جمشید دستور داد تا مردم غسل کنند تا از گناهان پاک شوند.

زمان برگزاری

سال در تقویم اوستایی دوازده ماه سی روزه دارد و نام این ماه‌ها مشابه نام ماه‌های خورشیدی در تقویم کنونی ایران باقی مانده است. به این دوازده ماه سی روزه، باید پنج روز بهیزگی (پنجه دزدیده، خمسه مسترقه) اضافه کرد. یک ربع روز هم که از زمان حرکت زمین به دور خورشید باقی می‌ماند، در طول ۱۲۰ سال به یک ماه تبدیل می‌شود که به عنوان ماه سیزدهم به سال خورشیدی اضافه می‌گردد. بنابراین نوروز و سال شمسی در هر ۱۲۰ سال در نقطه‌ای ثابت قرار می‌گیرد و هرگز آغاز سال بیش از یک ماه جلو یا عقب نمی‌افتد و مردم سعی می‌کنند شروع سال را در زمان نجومی خود نگه دارند. درباره آخرین کبیسه اطلاعات دقیقی نداریم، اما احتمالاً در زمان یزدگرد یکم (شاهنشاهی از ۳۹۹ تا ۴۲۰ میلادی) آخرین کبیسه گرفته شد و از آن زمان به بعد دیگر کبیسه‌ای گرفته نشد.

حسن تقی‌زاده در مورد زمان نوروز در زمان ساسانیان نظری دیگر دارد و می‌گوید، نوروز به معنای روز اول سال ایرانی و اول فروردین‌ماه مانند امروز، در زمان ساسانیان شروع بهار نبود بلکه مانند عید فطر و عید قربان در فصول سال متغیر بود، البته نه به سرعت عیدهای عربی. در سال یازدهم هجری همزمان با جلوس یزدگرد سوم (۶۳۲–۶۵۱ میلادی) به تخت پادشاهی (۶۳۲ میلادی) نوروز نزدیک به اول تابستان بود.

در زمان هخامنشیان

اگرچه اطلاعات دقیقی از نوروز در دوران هخامنشیان در دست نیست، اما در این که آیین‌های این جشن در آن زمان رایج بوده، هیچ شکی نیست. از پژوهش‌هایی که بر تطابق نوروز ایرانی و نوروز قبطی (مصری) انجام شده، بر می‌آید که نوروز ایرانی در زمان داریوش بزرگ و توسط او در مصر شناخته شد؛ همچنین برخی اصول تقویم مصری را ایرانیان از مصر اقتباس کردند و در مقابل، آداب و رسوم نوروز ایرانی تأثیر زیادی بر مراسمات مصری داشت.

“`html

نوروز قبطی به عنوان یک جشن مهم شناخته می‌شود. براساس کتیبه‌های دوران هخامنشی، زمان آغاز سال نو دقیق نبوده و متغیر بوده است. این تغییر زمان دلایل پیچیده‌ای داشته و زمان آغاز سال نو از ۲۱ اسفند (۱۲ مارس) تا ۹ اردیبهشت (۲۹ آوریل) در نوسان بوده است.

در زمان هخامنشیان، شاه نوروز را در تخت جمشید جشن می‌گرفت. گیرشمن، باستان‌شناس فرانسوی، نوشته است که همه‌چیز در تخت جمشید برای بزرگداشت نوروز طراحی شده بود. پیش از مراسم نوروز، بزرگان و نمایندگان کشورهای مختلف به تخت جمشید می‌آمدند و در دشت بزرگی به نام مرودشت، که رود پلوار از آن می‌گذرد، هزاران چادر برپا می‌کردند. در نمای پلکان تخت جمشید، افرادی که در این مراسم شرکت داشتند، به تصویر کشیده شده‌اند. این سنگ‌نگاره‌ها نمایندگان ۲۳ ملت پیرو شاهنشاهی و درباریان پارسی و مادی، همراه با اسب‌ها و گردونه‌های پادشاهی و سربازان را نشان می‌دهد.

در زمان اشکانیان

درباره نوروز و مراسم‌های مرتبط با آن، تا چند دهه پیش، اطلاعات معتبر تنها از زمان ساسانیان و از نویسندگان مسلمان وجود داشت. اما با کشف مدارک دولتی اشکانیان بر روی چوب و سفال، مشخص شد که نوروز از حدود دو هزار سال پیش و در آغاز بهار برگزار می‌شده است.

از برگزاری مراسم مهرگان در زمان اشکانیان می‌توان فهمید که نوروز در میان مردم جشن باشکوه و مهمی بوده است. پورداوود در این باره می‌نویسد که هرچند اشکانیان از نژاد ایرانی و زرتشتی بودند، تأثیر فرهنگ یونانی‌ها بر روی آنان احساس می‌شد و در برخی آداب و رسوم کم‌توجهی وجود داشت. اما در پایان این دوره، ملیت ایرانی دوباره قوت گرفت.

در زمان ساسانیان

اطلاعات زیادی درباره برگزاری نوروز در دوره ساسانیان وجود دارد، که از منابع پهلوی و عربی به دست آمده است. در تمام این دوران، نوروز به عنوان جشن ملی تمام ایرانیان شناخته می‌شد. به همین خاطر، افرادی که پیرو آئین زرتشت نبودند، مانند آرامیان و گرجیان، در این جشن شرکت می‌کردند و بعضی از مراسم نوروز به زندگی روزمره آنها نیز راه پیدا کرده بود.

نوروز کوچک

پنج روز اول فروردین به عنوان جشن نوروز ویژه عمومی شناخته می‌شود و مردم به اجرای مراسم و شادی می‌پرداختند، به همین علت به آن «نوروز عامه» یا «نوروز کوچک» یا «نوروز صغیر» می‌گویند.

نوروز بزرگ در ششمین روز فروردین

نوروز بزرگ، که به عنوان خردادروز شناخته می‌شود، در ششمین روز فروردین در تقویم اوستایی نو قرار دارد. این روز به ایزد خرداد، نگهبان آب، مرتبط است و در دوران باستان به ویژه در دوره ساسانیان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود. در این روز، حوادث مهمی رخ داده، از جمله زاده شدن زرتشت و انتخاب او به عنوان پیامبر. همچنین در بعضی تقویم‌ها، این روز آغاز سال نو به شمار می‌رفت.

خردادروز همچنین روز نیایش و شکرگزاری به ایزد رپیتون است. طبق باور زرتشتیان، رپیتون در آغاز زمستان به دنیای زیرزمینی می‌رود و وظیفه‌اش نبرد با سرما و کمک به آب‌های زیرزمینی است تا گیاهان تقویت شوند. بازگشت رپیتون با بهار همراه است.

“““html

این روز نشانه پیروزی نهایی خیر بر شر، گرما بر سرما و روشنی بر تاریکی است. خداوند رپیتون زمینه را برای رشد و شکوفایی در بهار مهیا می‌کند. به همین دلیل، به مناسبت ورود او به زمین، مراسم‌های خاصی به همراه جشن‌های نوروزی برگزار می‌شود.

بار عام نوروزی

یکی از آداب و رسوم نوروزی که شاهان انجام می‌دادند، این بود که جشن نوروز را آغاز می‌کردند و به مردم می‌گفتند که به آن‌ها کمک خواهند کرد. در روز اول، شاه به مردم می‌گفت که بار خواهد داد و در روز دوم، به عالی‌رتبه‌ترین افراد، مثل دهقان‌ها و خانواده‌های بزرگ، کمک می‌کرد. در روز سوم، به موبدان و افراد روحانی کمک می‌داد. در روز چهارم، خانواده و نزدیکان خود را مشمول کمک قرار می‌داد و در روز پنجم، به فرزندان و کارگزارانش اهمیت می‌داد. بدین ترتیب، هر کس با توجه به مقام و مرتبه‌اش مورد احترام قرار می‌گرفت و در روز ششم، شاه خود جشن نوروز را به تنهایی برگزار می‌کرد.

در دو جشن بزرگ نوروز و مهرگان، طرح درخواست‌ها و حل مشکلات مردم بسیار مهم بود و با تشریفات ویژه‌ای انجام می‌شد. در نوروز رسم بود که بزرگان، نقش خدمتکاران را به عهده می‌گرفتند و برعکس. وزیر معروف خواجه نظام‌الملک طوسی نکته دیگری درباره جشن نوروز در دوران ساسانیان ذکر کرده‌است. رسم ایرانیان در این زمان این بود که در روز نوروز و مهرگان، شاه به مردم اجازه می‌داد او را ملاقات کنند و هیچ‌کس نمی‌توانست مانع دیدار آن‌ها با شاه شود.

هر کسی داستان خود را نوشته و مشکلاتش را آماده می‌کرد و شاه به صورت جداگانه نامه‌ها و شکایات مردم را بررسی می‌کرد. اگر شکایتی از شاه وجود داشت، موبد موبدان به عنوان قاضی وارد می‌شد و شاه از تخت پایین می‌آمد و در مقابل موبد زانو می‌زد. او می‌گفت: «بدون ترس قضاوت کن میان من و این مرد. هیچ خطایی بزرگتر از خطای پادشاهان نیست، چون اگر شاه ستمگر باشد، مردم هم ستمگر می‌شوند و خدا را فراموش می‌کنند.» موبد به مشکلات مردم رسیدگی می‌کرد و اگر کسی به ناحق شکایتی علیه ملک می‌کرد، مجازاتی سنگین نصیبش می‌شد و می‌گفت: «این جزای کسی است که بر شاه و کشورش عیب‌جویی کند.» در نوروز، هر که ضعیف‌تر بود نزدیک‌تر به شاه قرار می‌گرفت و کسانی که قوی‌تر بودند باید از شاه فاصله می‌گرفتند. این رسم از زمان اردشیر تا یزدگرد اول ادامه داشت، ولی یزدگرد دوم این رسم را لغو کرد.

پیک نوروزی

در نوشته‌های جاحظ (قرن سوم هجری) مطالبی درباره نوروز در زمان ساسانیان آمده است. از جمله، «پیک نوروزی» اولین کسی بود که به شکل خاصی به حضور شاه می‌رسید و خوان نوروزی را برای او می‌گسترانید و گفتگوهای دلپذیری را آغاز می‌کرد. شاه در صبح زود لباس می‌پوشید و پذیرایی را شروع می‌کرد. نخستین کسی که به حضور شاه می‌رسید، افراد خوش‌نام و خوش‌شانسی بودند که خبر خوشی برای شاه می‌آوردند.

آن‌ها با لبخند به شاه می‌گفتند که اجازه ورود می‌خواهند. شاه می‌پرسید که کیستی و از کجا می‌آیی و به کجا می‌روی. پیک پاسخ می‌داد که از سوی دو افراد نیکو آمده‌ام و به سوی دو نفر مبارک می‌روم و خود سال نو را همراه دارم و برای شاه پیام خوش و سلام می‌آورم. شاه می‌گفت: «بگذارید وارد شود» و آن شخص سفره‌ای به صورت نمادین بر روی میزی برای شاه می‌گسترد و آرزو می‌کرد که شاه زندگی طولانی، خوشبختی و اعتبار داشته باشد.

مراسم ایرانیان باستان در نوروز

آداب و رسوم نوروزی ریشه‌های کهنی دارند و از منظر مردم‌شناسی بسیار جالب هستند. ایرانیان بر این باور بودند که سرنوشت انسان‌ها و جهان در سال آینده در روز نوروز شکل می‌گیرد. گفته می‌شد که زرتشت در این روز با خدا صحبت می‌کرد و در این روز نیکبختی‌ها برای مردم تقسیم می‌شود و به همین دلیل، ایرانیان این روز را روز امید می‌نامند.

آمادگی برای نوروز

مردم چند روز قبل از نوروز، شروع به سبزی‌کاری می‌کردند و به تمیز کردن خانه یا همان خانه‌تکانی می‌پرداختند.

“““html

و هر کس با توجه به توانایی خود، برای نوروز مواد غذایی را آماده می‌کرد و تلاش می‌شد که خانه‌ها را تمیز و مرتب، سبزه‌های شاداب، لباس‌های نو و چهره‌های شاداب برای استقبال از نوروز آماده کنند.

پرورش سبزه

یکی از آداب و رسوم پیش از نوروز، پرورش سبزه است. بر اساس یک روایت قدیمی، بیست و پنج روز قبل از عید، ستون‌هایی از خشت خام در اطراف حیاط دربار برپا می‌کردند و روی هر ستون نوعی دانه از حبوبات می‌کاشتند. سپس مردم برای پیش‌بینی خوبی و بدی برداشت محصولات در سال آینده، به نحوه‌ی رشد این دانه‌ها توجه می‌کردند. معمول بود که به مشاهده‌ی این دانه‌ها پرداخته و از دانه‌هایی که بهتر روییده بودند تفأل می‌زدند که آن محصول در سال بیشتر خواهد بود. در خانه‌ها نیز در ظروف مشخص سبزه می‌کاشتند. هر فردی در ظرفی یا چیزی مشابه از دانه‌هایی مانند گندم، جو، برنج، لوبیا، عدس، ارزن، نخود، کنجد، باقلا، ذرت و ماش می‌کاشتند.

ابوریحان بیرونی در مورد پیدایش سبزه‌های نوروزی می‌گوید: «هر کس به یادبود این روز در طشتی جو کاشت، و این رسم برای ایرانیان باقی ماند که در روز نوروز در کنار خانه هفت نوع غلات بر هفت ستون بکارند و از رشد این غلات به خوبی و بدی محصولات و برداشت سالیانه پی ببرند.» عدد هفت نزد ایرانیان مقدس است و نمایش دهندهٔ ۷ امشاسپند است.

امشاسپند به هفت فرشتهٔ بزرگ که هر کدام نماد یک صفت از صفات اهورامزدا هستند، اشاره دارد. نظریه‌ای وجود دارد مبنی بر اینکه کلمه‌ی هفت سین از همین هفت نوع غلات که ابوریحان به آن اشاره کرده، نشأت می‌گیرد. به عبارت دیگر، این هفت نوع که در اوایل ظهور اسلام به پیروی از سنت‌های باستانی مرسوم بود، به تدریج در زبان مردم به‌صورت‌های مختلفی خوانده شد: «هفت صنف»، «هفت صن»، «هفت سن»، «هفت سین» و به مرور زمان تصور شد که باید برای سفرهٔ نوروزی هفت چیز که نام آن با سین شروع می‌شود، تهیه شود.

کوزه‌شکنی

رسم کوزه‌شکنی بر اساس این باور بود که ظروف سفالین هر خانواده باید در روزهای پیش از نوروز نو شود و مانند لباس نو، ظروف کهنه هم جایگزین شوند. بنابراین رسم بر این بود که هر کاسه و کوزهٔ کهنه و فرسوده را از بام پایین بیندازند و به جای آن‌ها کاسه و کوزه‌های نو به کار ببرند و با این کار خانه را تمیز کنند و از بروز بیماری‌ها در سال نو جلوگیری نمایند.

جشن سوری پایان سال

یکی از جشن‌های آتش، جشن سوری پایان سال بود. این جشن در یکی از چند شب آخر سال، که مطمئناً چهارشنبه نبود، برگزار می‌شد. در قدیمی‌ترین منبعی که به آتش‌افروزی سوری اشاره شده، نوشته‌های ابوجعفر نرشخی (۲۸۶–۲۴۸ قمری) در تاریخ بخارا است. او این آتش‌افروزی آخر سال را به عنوان «شب سوری» نام می‌برد و «چهارشنبه» در آن ذکر نشده است. در جشن فروردگان، مردم قبل از عید نوروز بر روی پشت بام‌ها آتش روشن می‌کردند و اعتقاد بر این بود که با این کار، فروهرها (ارواح مردگان) به طور جمعی بازگشته و به بازماندگان کمک خواهند کرد. به همین دلیل، در بهار سعی می‌کردند جنگ‌های مهمی را آغاز کنند، زیرا فروهرها در بهار به یاری بازماندگان می‌آیند.

«سوری» به معنی «سرخ» است. روشن کردن آتش با هدف کمک به گرمایش هوا و پایان دادن به سرمای زمستان بود. این رسم، به دلیل حرمت و اهمیت آتش در آیین زرتشتی، به همین شکل باقی مانده است. همچنین گفتن عبارت خاصی به آتش که «سرخی تو از من و زردی من از تو» نام دارد، سنت کهنی نیست و مربوط به زمانی است که ایرانیان دیگر آتش را نمایندهٔ نور الهی نمی‌دانستند.

فالگوشی و گره‌گشایی

شب سوری همچنین به «شب گره‌گشایی» معروف است و یکی از رسم‌ها بعد از پایان آتش‌افروزی در شب سوری این بود که افرادی که بدشانس بودند و بخت‌شان به اصطلاح گره خورده بود، گوشه‌ای از دستمال یا پارچه‌ای را گره می‌زدند و بر سر راهی که عابران عبور می‌کردند قرار می‌دادند؛

“““html

ایرانیان در زمان نوروز به این عقیده بودند که روح کسانی که از دنیا رفته‌اند، به مدت ده روز به زمین می‌آیند. آن‌ها برای گشودن گره‌ها و مشکلات زندگی انتظار دارند که یکی از نیاکانشان بیاید و به کمکشان بشتابد. بنابراین، وقتی کسی از آن‌ها عبور می‌کند، از او می‌خواهند که گره را باز کند یا به حرف‌های او گوش می‌دهند و بر اساس آن، به فال خوب یا بد می‌گیرند. آن‌ها فکر می‌کنند که این سخنان از روح نیاکانشان است که باید به آن‌ها گوش دهند.

کجاوه‌بازی و شال‌اندازی

رسم کجاوه‌بازی و شال‌اندازی نشانه‌ای از احترام به روح‌هاست. در شب‌های نزدیک به نوروز، جعبه‌های کوچکی درست می‌کنند و آن‌ها را به شکل کجاوه تزئین می‌کنند. جوانان این کجاوه‌ها را از بام‌ها آویزان می‌کنند و صاحب‌خانه برایشان شیرینی و تنقلات می‌گذارد. همچنین، پسران جوان شال‌هایشان را از روی بام خانه‌های نامزدشان می‌اندازند و صاحب‌خانه نیز شیرینی و گاهی وسایل دیگر در آن می‌پیچد.

قاشق‌زنی

در زمان‌های قدیم، برای اینکه به روح‌ها خوراکی بدهند، بر روی بام‌ها غذا می‌گذاشتند. رسم قاشق‌زنی نشان‌دهندهٔ آمدن این مهمانان آسمانی است که گرسنه‌اند و می‌خواهند غذا داشته باشند. قاشق و ظرف مسین نماد غذا و پذیرایی است. از آنجا که روح‌ها ناشناخته هستند، جوانان سعی می‌کنند با پوشیدن روبند ناشناس بمانند. کوبیدن قاشق بر روی ظرف‌های فلزی همچنین علامتی از غذا خواستن است و خانواده‌ها باید غذایی برای این مهمانان ناشناخته آماده کنند. این رسم نشانگر احترام به ورود روح‌ها و نشان‌دهندهٔ خوشبختی است و خانواده‌های کم درآمد نیز از دیگران غذا دریافت می‌کنند.

خوان نوروزی

ایرانیان بر این باور بودند که در ایام نوروز روح‌های درگذشتگان به خانه‌های خود برمی‌گردند. بازماندگان با گستردن سفره‌ای رنگین و زیبا، انواع خوراکی‌ها و پوشاک‌ها را برای پذیرایی از آن‌ها آماده می‌کردند تا روح‌ها خوشحال شوند و برکت عطا کنند. این سفره به نام سفرهٔ نوروزی یا هفت سین شناخته می‌شود. پورداود می‌گوید که هفت سین همان سفره‌ای است که مخصوص درگذشتگان است. در این سفره علاوه بر ابزار نیایش، خوراک‌های فصلی نیز قرار می‌گیرد. غذاهای برکت یافته نیز جزء آداب ایرانیان بوده است. این سفره را بر روی سطحی بلندتر از زمین قرار می‌دادند و کسی که خوراکی‌ها را میان حاضران تقسیم می‌کرد، به نام «میزدپان» مشهور بود. در زبان فارسی امروز «میزد» به معنای میز و «میزدپان» به معنی میزبان تبدیل شده است.

معمولاً آنچه در پیرامون خوان می‌گذاشتند و چیزهایی که بر خوان نهاده می‌شد، چنین بود:

هفت سینی: به هیچ وجه نشانه‌ای از مقدس بودن دو حرف سین یا شین در فرهنگ ایرانیان باستان یافت نمی‌شود. عناصری که در سفره نوروزی استفاده می‌شده، لزوماً با حرف «سین» یا «شین» آغاز نمی‌شود. در زمان ساسانیان، قاب‌های زیبای منقوشی از چین به ایران می‌آمد و بعدها به نام «چینی» شهرت یافت. حرف «چین» یا «سین» از واژهٔ ts’in نشأت می‌گیرد که به نام سلسلهٔ پادشاهی چین معروف است. این کلمه ممکن است در زبان‌های مختلف به اشکال مختلف تلفظ شود، مثل «sin» و «china».

“`

اروپایی‌ها به ایران آمده‌اند.

در ایران برای تشخیص ظرف‌های مختلفی که از چین می‌آمد، ظرف‌های فلزی را «سینی» و ظرف‌های کائولینی را «چینی» می‌نامیدند. به این ترتیب به نظر می‌رسد در مراسم‌های نوروزی از همین ظرف‌های زیبا که از چین آورده شده بودند برای چیدن سفره نوروزی استفاده می‌کردند. این ظرف‌ها به تعداد هفت امشاسپند روی سفره گذاشته می‌شدند و به همین دلیل سفره نوروزی به نام «هفت سینی» یا «هفت قاب» شناخته می‌شود. بعدها با حذف یاء کلمه به «هفت سین» تبدیل گردید و هنوز هم در برخی مناطق به صورت «هفت سینی» تلفظ می‌شود. بنابراین گفته افرادی که می‌گویند در زمان‌های قدیم هفت «شین» مانند شربت، شیرینی، شمع و شراب بر سر سفره نوروزی گذاشته می‌شدند، درست نیست.

البته شمع، شراب و شیرینی هم جزئی از سفره نوروزی بوده‌اند. انتخاب عدد هفت به خاطر تقدس این عدد است که مشابه آن را می‌توان در هفت امشاسپندان، هفت ستاره، هفت طبقه زمین و آسمان، هفت ملک مقرب، هفت یشت و موارد دیگر دید. همه این‌ها نمایانگر اهمیت و تقدس عدد هفت برای ایرانیان باستان است.

سبزه نو دمیده

در سفره نوروزی از هفت نوع حبوبات محلی در هفت ظرف سفالی یا برنجی سبزه سبز می‌کردند و خوب سبز شدن هر یک از آن‌ها را به فال نیک می‌گرفتند. باور داشتند که هر دانه‌ای که خوب سبز شود نشانه‌ای است که هوا، زمین و فرشتگان نسبت به آن دانه نظر خوبی دارند. همچنین چون رنگ سبز در فرهنگ ایرانی مقدس به حساب می‌آید، وجود سبزه در سفره نوروزی ضروری بوده و برای آن فال نیک محسوب می‌شده است.

آتشدان

آتشدانی در وسط سفره قرار می‌گرفت و دانه‌های مقدس اسپند و چوب‌های خوشبو در اطراف آن گذاشته می‌شد.

ماهروی و برسم

از اشیای مهمی که در سفره نوروزی قرار داشت، ماهروی بود که همان برسم‌دان است و به خاطر اینکه بخش نگهدارنده برسم به شکل هلال ماه است، آن را ماهروی می‌نامیدند. شاخه‌هایی کوتاه از انار، بید، انجیر یا زیتون به اندازه سه بند بریده می‌شدند و بر روی سفره در ماهروی قرار می‌گرفتند. در زمان ساسانیان برای اینکه سفره شاهان زیباتر باشد، این شاخه‌ها از طلا ساخته می‌شدند و بر روی سفره می‌گذارشتند و به آن‌ها «زرین تره» می‌گفتند.

کتاب مقدس

در زمان ساسانیان زرتشتیان کتاب اوستا را بر روی سفره می‌گذاشتند و پیش از سال نو بخشی از آن که معمولاً فروردین یشت بود، خوانده می‌شد.

کوزه آب

کوزه آبی توسط دختران جوان پر می‌شد و بر روی سفره گذاشته می‌شد. امروزه به جای آن، ظروف کوچکی به کار می‌روند که در آن‌ها عدس، گندم یا جو سبز می‌کنند و با روبان تزئین می‌شوند.

نان

در دوران ساسانی نان‌های گردی به اندازه کف دست یا کمی کوچکتر پخته می‌شدند که به آن‌ها «نام» می‌گفتند و بر روی سفره نوروزی می‌گذاشتند.

شمعدان

در دو طرف آتشدان شمعدان یا چراغی گذاشته می‌شد و آنها را روشن می‌کردند. نور و روشنایی در مراسم مذهبی ایرانیان نقش مهمی داشت زیرا بر این باور بودند که دنیای نور قلمرو اهورامزدا است و هرجا که نور و آتش باشد، اهریمن به آنجا راه ندارد.

شیر

شیر به عنوان یک عنصر مقدس در مراسم مذهبی شناخته شده و گاهی با عصاره گیاه هوم مخلوط می‌شد و استفاده می‌کردند.

تخم مرغ

انواع تخم مرغ‌های سفید و رنگی بر روی سفره نوروزی قرار می‌گرفتند. زیرا تخم مرغ نماد زندگی و نطفه‌شدن است و در روز جشن تولد انسان که نطفه شکل می‌گیرد، تخم مرغ نمایانگر نطفه‌ای است که به زودی جان می‌گیرد و زندگی آغاز می‌شود. آیینه، سمنو، سنجد، انار، سیب، ماهی، سکه‌های زرین و سیمین، گل بیدمشک، نارنج، دانه‌های اسپند، شیرینی و نقل نیز از موارد دیگری بودند که بر روی سفره نوروزی گذاشته می‌شدند.

جشن و مراسم آب‌پاشی

یکی از مراسم‌های سنتی و مشهور که در نوروز انجام می‌شد، آب پاشیدن به یکدیگر بود. ابوریحان بیرونی نقل می‌کند که مردم در صبحگاه این روز، خود را می‌شستند.

مردم در روزهای خاصی در آب بندها و نهرها شنا می‌کردند. در این روز، افراد به یکدیگر آب می‌پاشیدند تا خود را تمیز کنند و این کار به نوعی برای پاکیزگی بود.

به نظر می‌رسد جشن آبریزگان به تیرگان مربوط باشد و در نوروز نیز نشان‌دهنده‌ی شست‌وشو و آمادگی برای سال نو از نظر رسوم مذهبی است.

هدایای نوروزی

در زمان نوروز و مهرگان، این رسم وجود داشت که افراد مهم و بزرگان از هر منطقه به دربار هدایایی می‌آوردند.

در نوروز، مردم به یکدیگر شیرینی هدیه می‌دادند که این موضوع در دوران ساسانی‌ها نیز رایج بود. در روز نوروز، پیش از صحبت کردن، مردم شکر می‌خوردند و بر خود روغن می‌مالیدند تا در طول سال از بلاها محفوظ بمانند.

کوسه برنشین

مراسم کوسه برنشین یا جشن بهار یکی دیگر از مراسم نوروز بود. ابوریحان بیرونی درباره این جشن توضیح داده که در روز اول بهار، مردی با نام کوسه (شخصی که موهای کمی در چانه و زیر گردنش دارد) بر روی خر می‌نشست. او در دستش کلاغی داشت و با دست دیگرش خود را باد می‌زد و شعرهایی می‌خواند که وداع با زمستان را نشان می‌داد. او از مردم پولی می‌گرفت. پولی که از صبح تا نیمروز می‌گرفت برای شاه بود و از نیمروز به بعد برای خودش بود. اگر بعدازظهر او را می‌دیدند، به او ظلم می‌کردند.

این مراسم در زمان ساسانی‌ها و دوره اسلامی توسط غلامان سیاه انجام می‌شد که با لباس‌های رنگارنگ و آرایش ویژه، همراه با دف و دایره، ترانه‌های نوروزی می‌خواندند.

بهرام فره‌وشی در مورد این مراسم گفته که نوعی جشن کارناوالی است. مردی با پارچه‌هایی که شبیه بدن خر یا اسب است خود را می‌پوشاند و شبیه موجودی افسانه‌ای می‌شود. او دف می‌زند و با خر می‌رقصاند. این سنت در بسیاری از کشورها دیده می‌شود و ریشه‌های عمیق تاریخی دارد.

حاجی فیروز

در زبان اوستایی، «سیاوش» به معنای «مرد سیاه» است که به زندگی در زیر زمین اشاره دارد. مهرداد بهار درباره حاجی فیروز گفته است که او نشانه آیین بازگشت ایزد شهید شده است. رنگ سیاه او نمایانگر بازگشتش از دنیای مردگان و لباس قرمز او نماد خون و زندگی دوباره ایزد است.

بر اساس نظری دیگر، حاجی فیروز در نوروز مردم را شاد می‌کند و او باقی‌مانده رسوم کهن کوسه برنشین است، اما امروزه دیگر غلامان وجود ندارند و مردم به تقلید از آنها خود را سیاه می‌کنند.

میر نوروزی

در ایران، در ایام نوروز فردی عادی به عنوان میر نوروزی انتخاب می‌شد که برای مدت کوتاهی حکم می‌راند. هدف از این انتخاب فقط جشن و خنده بود و احکامی که او صادر می‌کرد به حالت اول بازمی‌گشت.

روز سیزدهم فروردین نیز به عنوان آخرین بخش جشن‌های بهاری شناخته می‌شود. این روز که با شب سوری و آتش‌افروزی شروع می‌شود، به شادی و خوشی گذرانده می‌شود. در متون قدیمی فارسی، هیچ اشاره‌ای به رفتن به طبیعت در این روز نشده است، اما این سنت در میان ایرانیان باقی مانده است. احتمال دارد که این روز به ایزد باران تعلق داشته باشد و در گذشته جنگ بین ایزد باران و دیو خشکی را نشان می‌داد.

می‌شود و اگر ایزد باران پیروز شود، آب‌ها جاری خواهند شد و سرزمین‌ها از سال خوش و خوبی برخوردار خواهند شد. برای پیروزی ایزد باران، لازم بود که همهٔ مردم در نماز او را یاد کنند و از او باران بخواهند.

از این موارد به نظر می‌رسد که ایرانیان در زمان‌های قدیم، قبل از آنکه دین زرتشت گسترش یابد، در نخستین روز سال که مربوط به ایزد باران بود یعنی سیزدهم فروردین، به دشت‌ها و کنار چشمه‌ها می‌رفتند و در ظهر، گوسفند می‌پختند و این عمل را نذری برای فرشتهٔ باران تلقی می‌کردند تا باران به کشت‌های تازه برسد. به عبارت دیگر، روز سیزدهٔ فروردین نوروز یک روز رسمی برای درخواست باران از ایزد باران برای همهٔ زمین‌های ایران بود. همچنین، افکندن سبزه‌های تازه به آب‌های جویبارها نماد دادن نذری به ایزد آب آناهیتا و ایزد باران «تیر» بود.

از رسم‌های دیگر در روز سیزده، گره زدن سبزه برای باز شدن بخت دختران است که این رسم به زمان‌هایی برمی‌گردد که آیین‌های مذهبی و جادویی با هم ترکیب شده بودند. در این زمان، هر کس به نوعی آرزوی خود را عملی می‌کرد و تصور می‌کرد که این عمل باعث تسریع در برآورده شدن آرزویش خواهد شد. گره زدن دو شاخه سبزه نماد پیوند میان یک مرد و زن است که باید به هم برسند تا نسل‌ها ادامه پیدا کند و آرزوی کسی که برای همسرش آرزو می‌کرد، به حقیقت بپیوندد.

نظریه‌ای در مورد نحسی سیزده

طبق اسطوره‌های نجومی ایران، عمر جهان دوازده هزار سال است و در پایان این دوره، آسمان و زمین به هم خواهند پیوست. جشن‌های دوازده روزه نوروز هم با این دورهٔ دوازده هزار ساله و همچنین دوازده ماه سال ارتباط دارد. بنابراین، بعد از این دوازده روز، یک روز دیگر به عنوان نماد بی‌نظمی به این جشن افزوده شد. روز سیزدهٔ نوروز نماد آشفتگی و هرج و مرج است و به همین دلیل، این روز را نحس می‌دانستند.

نوروز در موسیقی

نوروز در دوران ساسانیان توجه ویژه‌ای را جلب کرده بود و این توجه در موسیقی نیز بازتاب یافته است. در میان نام آهنگ‌های آن زمان که شاعران ایرانی چون منوچهری و نظامی ثبت کرده‌اند، نام‌هایی مانند نوروز و ساز نوروز و نوروز بزرگ و نوروز قباد به چشم می‌خورد.‌ آنچه از موسیقی بهار و نوروز به ما رسیده است به چهار گروه اصلی تقسیم می‌شود.

آیین نوروزخوانی

نوروزخوانی یا بهارخوانی یکی از آیین‌های قدیمی ایرانی است. تصور می‌شود که مضمون این آیین در زمان قبل از اسلام، علاوه بر توصیف طبیعت و بشارت بهار، در ستایش اهورامزدا، مدح شاهان، سران و افراد مهربان و بخشنده بوده است. نوروزخوانان افرادی بودند که در زمان نزدیک به عید، به خانه‌ها می‌رفتند و با شعر و آواز، به مردم نوید بهار را می‌دادند. کار نوروزخوانان با آغاز بهار به پایان می‌رسید.

ترانه‌های نوروزی

این ترانه‌ها معمولاً توسط خوانندگان حرفه‌ای اجرا می‌شدند و به خاطر پیچیدگی بیشتر در موسیقی، با چند ساز نیز همراه بودند. به عنوان مثال، نت‌های «باد بهار»، «باد نوروز»، «ساز نوروز»، «نوبهاری»، و «آیین جمشید» به باربد نوازندهٔ معروف دربار خسروپرویز نسبت داده شده‌اند.

ردیف دستگاهی و موسیقی قدیم ایران

امروزه در ردیف دستگاهی موسیقی ایران، چند گوشه با نام‌های «نوروز عرب»، «نوروز صبا» و «نوروز خارا» در دستگاه راست پنجگاه و همایون نواخته می‌شوند. مسلماً این گوشه‌ها بازمانده و دنباله‌رو نمونه‌هایی از موسیقی قدیمی ایران هستند. در منظومهٔ «خسرو و شیرین» نظامی در فصل باربد مطرب، نام «ساز نوروز» یا «یاد نوروز» و یا «ناز نوروز» (لحن نوزدهم) به چشم می‌خورد.

نمایش‌ها و خرده‌نمایش‌ها همراه با موسیقی

  • کوسه برنشین: محتوای این نمایش، بیرون راندن سرما و زمستان و استقبال از بهار بوده است.
  • آتش‌افروز: بخشی از دسته‌های نوروزی‌خوانان به شمار می‌آید. این بازیگران دوره‌ای بودند که با خواندن و رقصیدن و طنز به شادی پرداخته و…“`html
    • لودگی، ضمن سرگرم نمودن مردم، نوروز و بهار را نوید می‌دادند.
    • آتش‌باز: از دسته‌های نوروزی‌خوانان به شمار می‌آیند. آتش‌بازان با خواندن آواز و انجام رقص به آتش‌بازی می‌پرداختند.

    پیوستگی‌ فرهنگی نوروز با دیگر اقوام و ملل

    یکی از داستان‌های معروف در مورد ازدواج دموزی (ایزد گیاهی در اسطوره سومری) با اینانا (الهه باروری) نشان می‌دهد که دو داستان ایرانی (داستان سیاوش) و هندی (اسطوره رام و سیتا) با این روایت قدیمی رابطه دارند. این موضوع ارتباط فرهنگی کل منطقه را نشان می‌دهد. مردم بابل از زمان‌های بسیار قدیم، روز اول سال را، به‌طور معمول در اعتدال بهاری (۲۱ مارس) جشن می‌گرفتند. این تاریخ نشان‌دهنده شروع بهار و آغاز فصلی جدید است، وقتی که طبیعت از خواب زمستانی بیدار می‌شود. در واقع، این زمان آغاز سال نو بود و جشن این روز تقریباً از ۲۳۴۰ سال قبل از میلاد شناخته شده بود.

    جشن آغاز سال در بین‌النهرین (بابل و آشور) و همچنین در عیلام به معنای بازگشت ایزد دُموزی بود که مردم بر این باور بودند که او هر ساله می‌میرد و دوباره زنده می‌شود. مرگ او به معنی پایان زندگی گیاهان و بازگشت او، به معنای احیای آنها بود. بعد از عزاداری برای ایزد، که مظهر زندگی و مرگ گیاهان بود، مردم اشک می‌ریختند که نماد بارش باران و نوعی جادو برای تأمین آب بود. در نهایت، این ایزد در روز نوروز دوباره زنده می‌شد و زندگی دوباره آغاز می‌گردید.

    فینیقی‌ها نیز در آغاز بهار مراسمی به نام مراسم آدونیس داشتند. آدونیس یک روح گیاهی است و مرگ و بازگشت او به زندگی معرف خواب طبیعت در زمستان و احیای آن در بهار است. این شخصیت از درختی متولد شده و مردم روغن آن درخت را در جشن نوروز استفاده می‌کردند. کشت بذرهای سبز در گلدان‌ها از ویژگی‌های این جشن بود که هنوز هم در بین مسیحیان قبرسی رواج دارد. مردم این گلدان‌ها را باغ‌های آدونیس می‌نامیدند و بعد از چند روز مراسم سوگواری، سبزه‌ها را به آب می‌انداختند تا با این کار باروری زمین و رشد گیاهان را تحریک کنند.

    افسانه آتیس در یونان نیز شباهت زیادی به داستان سیاوش دارد. مردم در آغاز بهار به مدت پنج روز مراسمی برگزار می‌کردند. در این مراسم درخت صنوبر را در خیابان‌ها می‌بردند و برای آتیس گریه و زاری می‌کردند و در روز آخر به شادی و رقص می‌پرداختند. این مراسم به معنای بازگشت آتیس به زندگی بود و جشن از روز اعتدال بهاری آغاز و در ۲۵ مارس به پایان می‌رسید.

    جالب است بدانید که افسانه‌های مشابهی با داستان سیاوش در فرهنگ‌های دیگر نیز وجود دارد که به ایزد گیاهی که برای باروری روی زمین کشت می‌شود، مربوط می‌شود. این باور در داستان‌های مختلفی مانند دموزی و اینانا (اسطوره سومری)، اوزیریس و ایزیس (اسطوره مصری)، سیبل و آتیس (اسطوره یونانی)، رام و سیتا (اسطوره هندی)، تموز و ایشتر (اسطوره بین‌النهرینی)، آدونیس و آفرودیت (اسطوره یونانی)، یوسف و زلیخا (ذکر شده در تورات) نیز دیده می‌شود.

    تأثیر مراسم نوروز بر دیگر اقوام و ملل

    نوروز و مهرگان در ایران باستان در میان مردم شبه‌جزیره عربستان نیز جشن‌های بزرگی بودند و در برخی نقاط عربستان رواج داشتند. به ویژه در میان پادشاهان حیره که سنت‌های خود را از ساسانیان دریافت کرده بودند، این مراسم به خوبی رواج داشت. نوروز در بین ترک‌ها نیز جشن مهمی بود و سغدی‌ها آن را «نوسرد» به معنای سال نو می‌نامیدند و به روش معمول به دوستان و خانواده خود شیرینی می‌دادند، به همین دلیل در ترکیه این جشن را «جشن شیرینی» یا «شکریایرامی» می‌نامند.

    قلقشندی، نویسنده برجستهٔ دوران ممالیک، در کتاب «صبح الاعشی» نوشته است که نوروز که یکی از مشهورترین اعیاد در مصر است، از ایران باستان گرفته شده و آن را «نیروز قبطی» می‌نامند. این جشن با همان نام و آداب ایرانی در مصر برگزار می‌شود. مطابق گفته‌های این نویسنده، مصریان در این روز جشن گرفته و آتش روشن می‌کردند.

    “““html
    می‌افروزند و آب بر روی هم می‌پاشند که از مراسم ایرانیان به مراتب مفصل‌تر است. مردم شام نیز همین آیین را در اول ماه نیایش که یکی از ماه‌های رومی است برگزار می‌کنند. بنابر فرضیه‌ها احتمالاً کمبوجیه دوم نوروز باستان را به مصر برده است.

    بر طبق نظریه‌ای دیگر تاریخ ورود نوروز در مصر باستان در عهد حکومت داریوش بزرگ جانشین کمبوجیه بوده است. در زمان این پادشاه روابط فرهنگی میان مصریان و ایران محکم و استوار بوده است. حتی پس از فتح مصر از طرف اعراب نیز این جشن باستانی در این کشور ادامه داشته است.هنوز هم در مصر در اوایل بهار درست همان روزی که در ایران مراسم سیزده‌بدر برپا می‌شود مردم تحت تأثیر فرهنگ ایرانی از شهر بیرون می‌روند و مراسمی دارند که به سیزده ما بسیار شبیه است و آن را «یشم‌النسیم» می‌گویند.

    روشن کردن آتش در ژاپن برای استقبال ارواح درگذشتگان در مراسم ابن

    بنا بر فرضیهٔ ایموتو ئه‌ایچی ایران‌شناس اهل ژاپن، احتمالاً اُبُن یا «جشن اموات در ژاپن» از رسوم ایرانی منشأ گرفته شده است. در دوران فرمانروایی امپراتریس کوگیوکو (امپراتریس سایمی) (زادهٔ ۵۹۴، درگذشتهٔ ۶۶۱ میلادی) برای نخستین بار جشن اموات یا اُبُن برگزار شد. در نیهون شوکی (در سال ۷۲۰ تألیف آن پایان یافته) آمده‌است که در زمان حکمرانی امپراتریس کوگیوکو در روز سوم از ماه هفتم (اوت) سال ۶۵۷ میلادی (۳۶ هجری شمسی) چند مرد و زن از راه دریا با کشتی به کیوشو جزیرهٔ جنوب غربی ژاپن رسیدند سپس در روز پانزدهم ماه هفتم در معبد بودایی آسوکا انگاره‌ای بودایی ساخته شد و پیش از آن «اُورابون» را جشن گرفتند.به عقیدهٔ ایموتو ئه‌ایچی نام رهبر این گروه راه‌گم‌کردگان دریا که در این کتاب آمده تحریف‌شدهٔ نام «دارا» به زبان ایرانی است و احتمالاً کسانی که با کشتی به ژاپن وارد شده و این جشن را برای اولین بار برگزار کردند، ایرانی بودند.

    قدیمی‌ترین سند در دورهٔ اسلامی که در آن به تفصیل در مورد نوروز و تشریفات وابسته به آن سخن رفته است، کتاب المحاسن و الاضداد منسوب جاحظ دانشمند سدهٔ سوم هجری از اهالی بصره است. هرچند انتساب این کتاب به جاحظ مورد تردید است و عده‌ای این اثر را متعلق به ابوالفضل بیهقی (زاده ۳۷۰ ه. ش. درگذشته ۴۵۶ ه. ش ) می‌داننددر این کتاب به نقل از کتاب الاعیاد و النواریز (عیدها و نوروزها) نوشتهٔ «موسی بن عیسی کسروی» مشهور در نزد اعراب به «الخسروی»، ضمن توصیف نوروزها از نوروز خوزستان هنگام رسیدنِ درخت خرما، نوروز شمال، نوروز عامه و نوروز پادشاهان نام می‌برد. از آثار دیگر منسوب به جاحظ که در آن به انعکاس فرهنگ و آداب ایرانیان پرداخته شده، کتاب التاج یا کتاب التاج فی اخلاق الملوک است.

    آداب نوروز به دنبال بحث روش پادشاهان ساسانی در دادن جایزه و مقرری، بابی را تحت عنوان هدایای نوروز و مهرگان باز کرده و همچنین از تقسیم جامه و پیراهن شاهان موجود در خزانه به ملازمان و مردم و در مبحث «دادخواهی از شاه به داوران» در روز نوروز، توضیحاتی پیرامون روش رسیدگی به شکایت مردم از شخص شاه در نوروز ذکر شده است. گزارش اخیر شباهت بسیاری به مطالبی دارد که خواجه نظام الملک در سیاست‌نامه آورده است.
    آثار الباقیه نوشتهٔ ابوریحان بیرونی (زمان تألیف ۳۹۰ قمری)، کتابی است به زبان عربی دربارهٔ گاهشماری و گاهشناسی ملل باستانی که در آن نکات ارزنده‌ای دربارهٔ جشن‌ها و اعیاد و تاریخ ملوک ایران بیان شده است.

    نوروزنامه رساله‌ای مردم‌شناختی منسوب به خیام (۵۱۰–۴۲۷ هجری قمری) دربارهٔ منشأ و تاریخ و آداب جشن نوروز است. مؤلف ضمن نقل تاریخ اساطیری ایران (پیشدادیان) از حقیقت نوروز و سبب نهادن آن و رسم‌های که در اجتماع ایران رعایت می‌شده، سخن گفته است. امروزه پژوهشگران در انتساب این رساله به خیام همداستان نیستند و معتقدند احتمالاً خیام یادداشت‌هایی برای تألیف این رساله تهیه کرده اما فرصت تدوین را نیافته و پس از مرگ او شخص دیگری یادداشت‌ها را تنظیم و تدوین نموده است.

    کیهان‌نگاری و عجایب‌المخلوقات نوشتهٔ زکریای قزوینی (۶۰۰-۶۸۲ هجری قمری)
    نخبة‌الدهر نوشتهٔ شمس‌الدین دمشقی (۶۵۴-۷۲۷ هجری قمری)

    آداب نوروز در سفرنامه شرق شناسان

    انگلبرت کمپفر که در دوره شاه سلیمان صفوی به ایران سفر کرده، در بخشی از سفرنامه خود دربارهٔ نوروز می‌نویسد: «نوروز از آداب و رسوم ایرانیان قدیم به جا مانده است و هنوز هم بزرگ‌ترین و درخشـانترین جشن ایرانیان به شمار می‌رود. همه در این روز لباس نو می‌پوشند. دوستان و آشنایان به دیدن یکدیگر می‌روند، مهمانی‌ها برپا می‌شود و به تفریح می‌پردازند.

    نوروز در زمان
    “““html

    شاه عباسی در نقاشی

    خانم کارلا سرنا در مورد عدم برگزاری عید و سلام نوروزی گفت: “

    شاه در این زمینه نیز به طور ناخواسته از «منجم باشی» مشورت خواسته بود و او به دلیل نزدیکی ستاره‌ها یا قمر در عقرب بودن، روز دوم نوروز را برای برگزاری مراسم سلام نامناسب تشخیص داده بود.

    جملی کرری می‌نویسد: “در نوروز، بزرگان برای تبریک به حضور شاه می‌آیند و بر حسب توان خود سکه‌های زرین و هدایایی تقدیم می‌کنند. خان‌هایی که به دلیل دوری راه نمی‌توانند به حضور شاه برسند، با کمک چند غلام و کنیز که لباس فاخر به تن دارند، هدیه نوروزی خود را به شاه می‌فرستند. ایرانیان در این روز لباس نو می‌پوشند زیرا معتقدند کسی که سال جدید را با لباس کهنه شروع کند، از خوشی‌های سال نو بی‌نصیب می‌ماند. از دیگر مراسم عید نوروز آماده کردن انواع غذاهای خوشمزه و پذیرایی از دوستان و آشنایان است.”

    نوروز شامل جشن‌ها و مناسبت‌های مختلفی است. جشن‌های سال نو در ایران شامل برنامه‌های زیادی هستند که با چهارشنبه‌سوری آغاز می‌شوند. بعد از جشن چهارشنبه‌سوری، آخرین پنج‌شنبه برای رفتن به مزار و آرامگاه تازه درگذشتگان برگزار می‌شود. برنامه سومی که در خراسان جنوبی بیشتر رایج است، مراسم الفه نام دارد. این مراسم نیز در آرامگاه‌ها و قبرستان‌ها یا مسجدها برای احترام به مردگان برگزار می‌شود و در آن شیرینی و کیک‌های محلی همراه با سبزه روی سفره گذاشته می‌شود.

    خانه‌تکانی

    خانه‌تکانی یکی از سنت‌های نوروزی است که مردم در برخی مناطق آن را جشن می‌گیرند. در این آیین، تمام خانه و وسایل آن قبل از نوروز تمیز و گردگیری می‌شوند. این سنت در کشورهای مختلف از جمله ایران، تاجیکستان و افغانستان برگزار می‌شود.

    افروختن آتش

    برگزاری مراسم آتش‌بازی در میان کردها در استانبول، ترکیه انجام می‌شود.

    سنت افروختن آتش، از زمان‌های قدیم در برخی مناطق که علاقه‌مند به نوروز هستند، متداول شده است. در ایران، جمهوری آذربایجان و بخش‌هایی از افغانستان، این رسم به روشن کردن آتش در شب آخرین چهارشنبه سال معروف است و به آن چهارشنبه‌سوری می‌گویند. در کردستان نیز در روز نوروز مراسم آتش نوروزی (به کردی ئاگر نه‌وروزی Agir Newrozî) انجام می‌شود. پریدن از روی آتش در ایام نوروز در ترکمنستان نیز رایج است. همچنین روشن کردن آتش در بامداد نوروز بر روی بام‌ها در میان برخی از زرتشتیان در ایران نیز مرسوم است.

    سفره‌های نوروزی

    سفره هفت‌سین یکی از سفره‌های مشهور نوروزی است که در ایران، جمهوری آذربایجان و برخی نقاط افغانستان معمول است. سفره‌های نوروزی یکی از سنت‌های مشترک میان مردمی است که نوروز را جشن می‌گیرند. سفره نوروزی که به آن سفره هفت‌سین نیز می‌گویند، شامل دو نوع مواد است:

    الف: اجناسی که سمبولیک و نمادین هستند، مانند سیر و سکه.
    ب: مواد و اشیایی که خاص خوراک و پذیرایی هستند، مانند انواع آجیل‌ها و شیرینی‌های سنتی یا جدید.

    در بسیاری از نقاط ایران، جمهوری آذربایجان و برخی نقاط افغانستان، سفره هفت‌سین چیده می‌شود. در این سفره، هفت مورد قرار می‌گیرد که نام آنها با حرف «س» آغاز شده باشد؛ مانند سیر، سنجد، سمنو، سیب و… به هر یک از این هفت‌سین معانی خاصی نسبت داده‌اند. به عنوان مثال، سیب نماد زیبایی و سلامتی، سنجد نماد عشق و محبت و سکه نماد روزی و رزق است. سفره نوروز از زمان‌های قدیم وجود داشته اما به این شکل که مواد غذایی و نمادین بر روی آن قرار می‌گیرد، ظاهراً جدیدتر است.

    همیشه سفره‌ای برای نوروز پهن می‌کردند و در بشقاب‌های سفالی یا فلزی، انواع آجیل‌ها، میوه‌های خشک، عسل و شیرینی‌هایی مثل کلوچه یا قطاب گذاشته می‌شد. تخم‌مرغ رنگ‌شده از اجزای اصلی این سفره‌ها بود. در سفره، برخی چیزها صرفاً جنبه زیبایی و نمادین دارند مانند تخم‌مرغ و آیینه، در حالی که دیگر مواد برای خوراک و پذیرایی از میهمانان استفاده می‌شود و هر گاه که تمام می‌شد، صاحبخانه دوباره آنها را برای میهمانان جدید پر می‌کرد.

    نوروز، چهارشنبه سوری و سیزده بدر

    اینکه هفت چیز با نام «سین» باید باشد، موضوعی جدید و تأیید نشده در تاریخ است. البته سفره نوروزی همواره شامل نمادها و نشانه‌ها بوده اما به نظر می‌رسد که قرار دادن…

    “““html

    هفت جزء آغاز شونده با حرف سین در سفرهٔ نوروزی یک رسم جالب است که بیشتر از اواخر دوره قاجار مطرح شده و تاریخ مشخصی ندارد و بیشتر توسط رسانه‌ها به مردم شناسانده شده است. یکی از چیزی‌هایی که در عید نوروز بسیار اهمیت دارد، لباس نو و رفتن به حمام است. مردان و زنان قبل از عید به حمام‌های مخصوص می‌رفتند و این روزها شلوغ‌تر و پر رفت‌وآمدترین روزها در حمام‌ها بود. در حمام‌های قدیمی که با چوب و هیزم گرما می‌شدند، باید یک مقدار زیادی چوب و هیزم برای روزهای نوروز ذخیره می‌کردند.

    در زمان‌های گذشته، بسیاری از خانواده‌ها سالی یک بار فقط می‌توانستند برنج بخورند و آن هم شب عید نوروز بود. در آن شب، بیشتر مردم یا برنج یا برنج با خورشت می‌خوردند. برنجی که در این شب تهیه می‌شد، برای فقرا، آرایشگر و مسئول حمام و همچنین برای ریش‌سفید و معلم محله نیز می‌بردند. آنها با مقدار زیادی برنج روبه‌رو می‌شدند و معمولاً آن را خشک کرده و برای آینده ذخیره می‌کردند.

    چیدمان سفرهٔ نوروزی در ایران یک سری آداب و رسوم خاص خود را دارد و روی سفره علاوه بر اجزای دیگر، آینه، شمع و آب نیز وجود دارند. از دیگر اجزای سفرهٔ امروزی می‌توان به ماهی و تخم مرغ رنگ‌شده اشاره کرد. در کابل و برخی شهرهای شمالی افغانستان، سفره هفت میوه مرسوم است که شامل هفت میوه مثل کشمش سبز و سرخ، چارمغز، بادام، پسته، زردآلو و سنجد می‌شود. چیدن سفره‌ای مشابه با میوه خشک نیز در بین شیعیان پاکستان رایج است. همچنین سفره هفت شین در زرتشتیان و سفره هفت میم در برخی مناطق استان فارس در ایران متداول است. در جمهوری آذربایجان، عدد هفت اهمیت چندانی ندارد و بر روی سفره‌های نوروزی خود، آجیل می‌گذارند.

    یکی از غذاهای معروفی که برای نوروز درست می‌شود، سمنو (سمنک، سومنک، سوملک، سمنی، سمنه) است. این غذا با استفاده از جوانه گندم تهیه می‌شود و در بیشتر کشورهایی که نوروز را جشن می‌گیرند، پخته می‌شود. در برخی از کشورها، پختن این غذا با مراسم‌های خاصی همراه است. زنان و دختران در نقاط مختلف ایران، افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان سمنو را به‌صورت گروهی و بعضی وقت‌ها در شب می‌پزند و در زمان پختن آن، آهنگ‌های مخصوصی می‌خوانند. در افغانستان، یکی از معروف‌ترین ترانه‌ها در این باره به این صورت است:

    سمنک در جوش ما کفچه زنیم دیگران در خواب ما دف چه زنیم

    پختن غذاهای دیگر نیز در نوروز عادی است. برای مثال، سبزی‌پلو با ماهی در شب عید و شیرینی‌هایی مانند نان نخودچی خورده می‌شود؛ در افغانستان سبزی چلو با ماهی، در تاجیکستان باج، در ترکمنستان نوروزبامه، در قزاقستان اویقی آشار و در بخارا نیز انواع سمبوسه تهیه می‌شود. به‌طور کلی، پختن غذاهای مخصوص نوروز در هر منطقه‌ای که این عید را جشن می‌گیرند مرسوم است و هر منطقه غذاها و شیرینی‌های خاص خودش را دارد.

    دید و بازدید

    دید و بازدید در عید یکی از سنت‌های مهم نوروز است که در بیشتر کشورها رایج است. در برخی مناطق نیز یاد کردن از کسانی که در گذشته فوت کرده‌اند و رفتن به سر مزار آن‌ها در نوروز مرسوم است. روز نوروز با دیدار اقوام و آشنایان شروع می‌شود. در سال‌های اخیر در شهرهای کوچک رفتن به آرامگاه شهدا و دیدار از خانواده‌های آن‌ها هم یکی از رسم‌ها شده است.

    لباس نو و پاک نوروزی

    رفتن به حمام و پوشیدن لباس نو از ضروریات روز نوروز است. افراد باید حتماً با لباس نو و پاک به دیدار اقوام و دوستان بروند. یکی از نویسندگان به نام جملی کارری در سفرنامه‌اش می‌نوسید: “ایرانیان در این روز لباس نو به تن می‌کنند. حتی اگر کسی پول نداشته باشد، مقدار کمی از دیگران قرض می‌کند تا برای خود و خانواده‌اش لباس و کفش نو بخرد. زیرا به این اعتقاد دارند که اگر کسی سال نو را با لباس کهنه شروع کند، از خوشی‌های سال جدید بی‌بهره خواهد ماند.” از دیگر مراسم نوروز نیز تهیه انواع غذاهای خوشمزه در خانه‌ها و مهمانی دادن به دوستان و آشنایان است.

    در گذشته، لباس‌های محلی و قومی هر منطقه در ایران متفاوت بود. به‌خصوص، هر قبیله ممکن بود نوع کلاهی که می‌پوشیدند، متفاوت باشد. در نوروز نیز لباس قومی معمول بوده است و در بیشتر مناطق، مردها یک لباس عبا مانند به دوش می‌انداختند. امروزه همچنین رئیس‌جمهور افغانستان از این لباس برای جشن‌های رسمی استفاده می‌کند.

    “`

    از زمان رضا شاه، پوشش‌های قومی مختلف که گاهی اوقات نشانه‌هایی از تفاخر داشتند، کنار گذاشته شدند و لباس‌های رسمی ایران به کت و شلوار و کلاه فرنگی تبدیل شد.

    گردشگری


    در ایران، تعطیلات نوروز معمولاً با سفرهای زیاد همراه است. در سال‌های اخیر، تعداد این سفرها افزایش یافته است. برگزاری مسابقات ورزشی عمومی در خیابان‌ها و روستاها نیز یکی از رسوم است که در برخی کشورها در نوروز برگزار می‌شود. در ترکمنستان، مردان و زنان ترکمن بازی‌های خاصی مثل سوارکاری، کشتی و شطرنج انجام می‌دهند. همچنین، جنگ خروس و شاخ‌زنی قوچ‌ها از دیگر مراسمی است که در ترکمنستان برگزار شود. در استان‌های شمالی افغانستان نیز مسابقات بزکشی به مناسبت‌های مختلف، از جمله نوروز، برگزار می‌شود.

    طبیعت‌گردی

    مردم ایران در روز ۱۳ فروردین به مکان‌های طبیعی مانند پارک‌ها و جنگل‌ها می‌روند که به این مراسم، سیزده‌به‌در می‌گویند. یکی از کارهای رایج در این روز، گره زدن سبزه است. این مراسم در مناطق غربی افغانستان، از جمله هرات، نیز برگزار می‌شود. با اینکه روز سیزدهم فروردین در افغانستان رسمی نیست، اما مردم برای گردش در طبیعت، کسب و کار خود را تعطیل می‌کنند. همچنین، ساکنان کابل در دو هفته اول سال جدید به همراه خانواده‌شان به مناطق گل‌دار می‌روند. یکی دیگر از رسم‌های نوروز در آسیای میانه و تاجیکستان، گل‌گردانی و بلبل‌خوانی است. گل‌گردان‌ها به کوه‌ها می‌روند و گل می‌چینند و اهل منطقه را از آمدن بهار و آغاز کشت و کار باخبر می‌کنند.

    نوروزخوانی

    نوروزخوانی، که به آن بهارخوانی یا نوروزی هم می‌گویند، نوعی آوازخوانی است که در گذشته در ایران رواج داشته است. اکنون این نوع آوازخوانی بیشتر در استان‌های مازندران و گیلان دیده می‌شود. نوروزخوان‌ها پیش از بهار به شهرها و روستاها می‌روند و اشعاری در مدح بهار و مفاهیم مذهبی را به صورت بداهه یا از روی حافظه می‌خوانند. این اشعار بیشتر به زبان‌های طبری و گیلکی هستند و معمولاً به صورت ترجیع‌بند توسط یک یا چند نفر خوانده می‌شود.

    مجله اینترنتی رضیم

    مرجان امینی

سایت رضیم

خروج از نسخه موبایل