بهترین اپلیکیشن آشپزی و شیرینی پزی

جمشید، پایه گذار نوروز (+ تصاویر)

نوروز فقط یک جشن ساده برای آغاز سال نو نیست؛ مجموعه‌ای از آیین‌های زیبا و پرمعناست که هر کدام فلسفه‌ای عمیق دارند و پیوند انسان با طبیعت و نو شدن را جشن می‌گیرند. مهم‌ترین این رسوم عبارتند از:

پیش از نوروز: آماده شدن برای نو شدن

روزهای نوروز: جشن و دید و بازدید

جمشید: از اوج شکوه تا تراژدی غرور

شخصیت جمشید در شاهنامه فردوسی یکی از پیچیده‌ترین و آموزنده‌ترین داستان‌ها را دارد. او نماد پادشاهی است که تمدن و رفاه را به اوج می‌رساند اما با غرور، همه چیز را از دست می‌دهد.

دوران طلایی و ابداعات

پادشاهی جمشید ۷۰۰ سال طول کشید و به عنوان یک عصر طلایی توصیف می‌شود. در دوران او مرگ، بیماری، فقر و پیری وجود نداشت. او خدمات و ابداعات بسیاری را به مردم آموخت:

اوج قدرت او زمانی بود که تخت گوهرنشان خود را ساخت و در روز اول فروردین، دیوان آن را به آسمان بردند و او مانند خورشید درخشید؛ همان روزی که نوروز نام گرفت.

غرور و سقوط

پس از سال‌ها موفقیت و آبادانی، جمشید دچار غرور و خودبینی شد. او خود را بی‌همتا و آفریدگار جهان دانست و به مردم گفت:

«منم گفت با فَرّه ایزدی / همم شهریاری و هم موبدی»

«جهان را به خوبی من آراستم / چنان است گیتی که من خواستم»

به محض اینکه این سخنان کفرآمیز را بر زبان آورد، فَرّ ایزدی (شکوه و مشروعیت الهی که از پادشاهان حمایت می‌کرد) از او جدا شد. با از دست رفتن فرّ، کشورش دچار آشوب و تفرقه گشت و مردم از او روی‌گردان شدند. این ضعف راه را برای به قدرت رسیدن ضحاک، پادشاهی اهریمنی و ستمگر، باز کرد. جمشید سال‌ها فراری بود تا سرانجام به دست ضحاک افتاد و با اره به دو نیم شد و پادشاهی باشکوه او با مرگی فجیع به پایان رسید.

داستان جمشید یک درس بزرگ در فرهنگ ایرانی است: بزرگترین قدرت‌ها و دستاوردها نیز در برابر غرور و فراموش کردن جایگاه انسانی، شکننده و نابودشدنی هستند.

سایت رضیم

خروج از نسخه موبایل