“`html
خطرناکترین عاملی که کودکان را عقبماندگی ذهنی میکند
درباره عقبماندگی ذهنی و علل آن چه میدانید؟ با رضیم همراه باشید.
عقبماندگی ذهنی چیست؟
عقبماندگی ذهنی به معنای کاهش تواناییهای ذهنی در اوایل زندگی است و نسبت به دمانس (زوال عقل) متفاوت است. این وضعیت با محدودیتهایی در تواناییهای اجتماعی همراه است. اگر آموزشهای لازم و حمایتهای اجتماعی به این افراد داده شود، میتوانند زندگی نرمالی را در خارج از بیمارستان داشته باشند. این شامل مدارس خاص، فعالیتهای خانگی و صنایع دستی میشود و نیاز به حمایت از این افراد و خانوادههای آنها دارد.
عقبماندگی ذهنی یا “کمتوانی ذهنی”، اختلالی است که باعث میشود فرد از نظر هوش و مهارتهای اجتماعی زیر سطح معمول جامعه باشد. این اختلال معمولاً قبل از ۱۸ سالگی شناسایی میشود و به این معناست که فرد نمیتواند مانند دیگران در سن خود رفتار کند یا کارهای معمول روزانه را انجام دهد.
با برنامههای آموزشی و حمایتهای مناسب، افرادی که مبتلا به عقبماندگی ذهنی هستند میتوانند در جامعه زندگی کنند و به فعالیتهای مختلف بپردازند.
آمار در مورد عقبماندگی ذهنی
در بین نوجوانان ۱۵ تا ۱۹ ساله، میزان ابتلا به عقبماندگی ذهنی متوسط و شدید حدود ۳ تا ۴ مورد در هر ۱۰۰۰ نفر است. این یعنی در هر ۲۰۰۰ بیمار، ۶ تا ۸ نفر ممکن است به این مشکل دچار باشند. از سال ۱۹۳۰ تا کنون میزان شیوع تغییر چندانی نداشته است. با این حال، به دلیل پیشرفتهای خوب در زمینه نوزادان و مراقبتهای پیش از تولد، موارد شدید این بیماری به یک سوم تا نصف کاهش یافتهاست. یکی از دلایل ادامه داشتن میزان شیوع، طول عمر بالاتر افراد مبتلا به عقبماندگی ذهنی است.
تعریف هوش
به گفته وکسلر، هوش توانایی کلی فرد برای فعالیت هدفمند، تفکر منطقی و تعامل مؤثر با محیط است.
تعریف رفتار سازشی
توانایی افراد برای نشان دادن استانداردهایی مانند استقلال فردی و مسئولیت اجتماعی که با توجه به سن و فرهنگ آنها انتظار میرود. به همین دلیل، انتظارات برای هر گروه سنی متفاوت است (گروسمن، ۱۹۷۳).
دوران رشد و تحول
دوران رشد و تحول از تولد تا هجده سالگی ادامه دارد.
به طور معنیدار پایینتر از متوسط
به نمرهای اشاره دارد که بیش از دو انحراف استاندارد زیر میانگین در یک آزمون استاندارد هوش است.
طبقهبندی عقبماندگی ذهنی
عقبماندگی ذهنی بر اساس سطح هوش از خفیف تا بسیار شدید (عمیق) دستهبندی میشود. این طبقهبندی شامل موارد زیر است:
- قدیمیترین طبقهبندی…
“““html
کدام دسته از عقبماندههای ذهنی میتوانند بچههای سالمی داشته باشند؟
افرادی که عقب ماندگی ذهنی متوسط دارند، معمولاً ویژگیهای ظاهری خاصی دارند. این افراد از زمان تولد در فعالیتهای ذهنی و جسمی کند هستند. آنها به مدرسه میروند، ولی در سال اول دبستان معمولاً رد میشوند. بعضی از آنها با کمک زیاد میتوانند امتحانات را قبول شوند، اما بیشتر از چند کلاس نمیتوانند درس بخوانند. برای همین بهتر است این افراد از ابتدا به مدرسههای ویژه بروند. آنها میتوانند کارهای ساده را بعد از مدتی یاد بگیرند و انجام دهند. بیشتر آنها خیلی کم ازدواج میکنند و برای انجام کارهای خانوادگی، اقتصادی و اجتماعی نیاز به نظارت و کمک دارند.
فرزندان این دسته ممکن است کاملاً سالم باشند، به این شرط که علت عقبماندگی ذهنی آنها به دلایل ارثی نباشد و ناشی از عواملی مانند عفونت مغزی یا ضربه مغزی باشد. از نظر هوش، این افراد معمولاً به اندازه یک کودک ۷ تا ۸ ساله رشد میکنند. تعداد آنها نسبت به افرادی که عقب ماندگی خفیفتری دارند، خیلی کمتر است. به دلیل مشکلات جدیای که این اختلال برای خود فرد، خانواده و جامعه به وجود میآورد و همچنین فشار سنگینی که به خدمات بهداشتی جامعه تحمیل میکند، ضروری است در هر منطقهای به بررسی علل ایجاد عقب ماندگی ذهنی پرداخته و سعی شود از وقوع آن جلوگیری شود.
نگاهی به نتایج یک پژوهش در کشور
در ایران از سال 1354، مدارک مربوط به تحقیقات در زمینه عقب ماندگی ذهنی موجود است که بیشتر این تحقیقات به بررسی کودکان تحت خدمات ویژه مثل بهزیستی پرداختهاند و با گروههای مقایسه مقایسه نشدهاند. به همین دلیل، با توجه به کمبود بررسیهای دقیق در این زمینه و تأثیر برخی عوامل خاص منطقهای (مثل غرق شدگی، مصرف قلیان و مسائل مرتبط با تنظیم خانواده)، تحقیقی در شهر بندرعباس برای شناسایی عوامل خطر عقب ماندگی ذهنی متوسط انجام شده است.
این مطالعه به صورت مورد شاهدی بر روی 93 بیمار و گروهی مشابه از بیمارانی که از نظر سنی با هم همسان بودند، انجام شده است. در این بررسی، نسبت اهمیت عوامل مستقل (مثل نسبت خویشاوندی والدین، تفاوت سنی کودک با فرزندان دیگر خانواده، سن مادر هنگام زایمان، محل زایمان، مراقبتهای دوران بارداری، سابقه وجود فرد مبتلا در خانواده و وضعیت اقتصادی-اجتماعی) برای وقوع عقب ماندگی ذهنی متوسط ارزیابی گردید.
مهمترین یافته این مطالعه، ارتباط معنیدار فاصله تولد کودک با فرزند بعدی است. در این تحقیق، تفاوت سنی با فرزند قبلی تأثیر معنیداری بر وقوع عقبماندگی ذهنی کودک نداشت، اما فاصله سنی با فرزند بعدی ارتباط معنیداری داشت.
تولد فرزندان در کدام فاصله سنی موجب عقبماندگی ذهنی کودک میشود؟
میتوان فرض کرد که اگر بعد از تولد یک کودک، در فاصلهای کمتر از سه سال، کودک دیگری به دنیا بیاید، توجه والدین از کودک قبلی به فرزند جدید معطوف میشود و این موضوع میتواند باعث نشود که کودک قبلی از تحریکات مناسب روانشناختی در سالهای ابتدایی زندگی برخوردار شود و در نتیجه به عقب ماندگی ذهنی متوسط دچار شود.
“`
به نظر میرسد این تحقیق نخستین بار نشان میدهد که فاصله کمتر از 36 ماه بین تولد یک کودک و تولد بعدی میتواند احتمال عقبماندگی ذهنی را در کودکان افزایش دهد. با این حال، نیاز به تحقیقات بیشتری است تا اثر این عامل به شکل بهتری بررسی شود.
عوامل دیگری که بر عقبماندگی ذهنی کودکان تأثیر دارند
عوامل متعددی میتوانند باعث عقبماندگی ذهنی در کودکان شوند. این عوامل شامل مشکلاتی که قبل از تولد کودک به وجود میآیند (مثل اختلالات ژنتیکی، ناهنجاریهای کروموزومی، عفونتهای طی بارداری، و عوامل محیطی) و همچنین مسائلی که پس از تولد پیش میآیند (از جمله آسیبهای مغزی، غرق شدگی، سوء تغذیه و مشکلات اقتصادی و اجتماعی مثل فقر یا از هم پاشیدگی خانواده) هستند.
تأثیر مصرف دخانیات بر عقبماندگی ذهنی کودک
اگرچه برخی تحقیقات نشان دادهاند که مصرف دخانیات، از جمله قلیان و سیگار، میتواند خطر عقبماندگی ذهنی را افزایش دهد، اما در این تحقیق اختلاف معناداری در مورد تأثیر سیگار و قلیان در دوران بارداری مشاهده نشده است. خوشبختانه، مصرف سیگار در میان مادران خیلی کم بوده و نشان میدهد که در منطقه مورد مطالعه (بندرعباس)، مصرف قلیان بیشتر است. در این تحقیق ارتباط معناداری بین مصرف قلیان در دوران بارداری و عقبماندگی ذهنی کودکان پیدا نشد.
نقش والدین در سه سال اول زندگی در شانس عقبماندگی ذهنی کودکان
وضعیت زندگی والدین در سه سال اول زندگی کودک، که در این تحقیق بررسی شده، میتواند تأثیر زیادی بر عقبماندگی ذهنی داشته باشد. به طور خاص، اگر فضای خانوادگی آرام نباشد، احتمال افزایش عقبماندگی ذهنی بیشتر میشود.
تأثیر محل زندگی خانواده بر عقبماندگی ذهنی کودک
از نظر تئوریکی، عوامل زیادی وجود دارد که میتواند بر محل زندگی خانواده و تأثیر آن بر عقبماندگی ذهنی کودک تأثیر بگذارد. این عوامل شامل دسترسی به مراقبتهای بهداشتی، سطح تحصیلات والدین و آلودگیهای محیطی است. در این تحقیق، هرچند زندگی در روستا به احتمال بیشتر عقبماندگی ذهنی مرتبط بوده، اما این ارتباط از نظر آماری معنادار نبوده است.
وضعیت اقتصادی و اجتماعی خانواده هم میتواند به روشهای مختلفی بر عقبماندگی ذهنی تأثیر داشته باشد، به عنوان مثال به دلیل بارداری در سنین پایین یا عدم دسترسی به مراقبتهای مناسب در دوران بارداری و زایمان. در این تحقیق، تأثیر وضعیت اقتصادی و اجتماعی پایین بر عقبماندگی ذهنی تقریباً به طور معناداری نزدیک به مورد بررسی قرار گرفته است.
آیا زردی دوران نوزادی باعث عقبماندگی ذهنی کودکان میشود؟
این تحقیق نشان میدهد که بیشتر منابع موجود به نقش عوامل قبل از تولد، از جمله زردی نوزادی، اشاره کردهاند. با این حال، شواهد دقیقی درباره ارتباط بین این عوامل و احتمال عقبماندگی ذهنی وجود ندارد. در این تحقیق، به نظر میرسد نقش زردی نوزادی در ایجاد عقبماندگی ذهنی خیلی بزرگ نیست. زردی در 27 درصد از موارد و 25 درصد از گروه شاهد دیده شده که نشان میدهد حتی اگر تأثیر معنادار باشد، نتایج آن بزرگ نیست.
“`html
ندارد.
تاثیر بسیار قوی صدمات مغزی در بروز عقبماندگی ذهنی کودکان
سابقه نیمه غرق شدگی و ابتلا به مننژیت، از آسیبهای مربوط به مغز است که میتواند روی عملکرد کودکان تاثیر بگذارد. در این تحقیق مشاهده شده که آثار غرق شدگی بر کودکان به شدت وجود دارد، اما از نظر آماری نمیتوان به آن نتیجه گیری کرد و دلیل این تناقض کم بودن آمار نمونههای مطالعه شده است.
تحقیقی که بر روی 175 کودک با ناتوانی ذهنی زیر 15 سال انجام شده نشان میدهد که عواملی مانند سن مادر، کبودی در زمان زایمان، عدم مراقبت درست مادر در دوران بارداری و نسبت خونی والدین در بین این کودکان رایج بوده است.
سرخچه (سرخجه)
این یک بیماری عفونی و ویروسی است. اگر این بیماری در سه ماهه اول بارداری به وجود آید، ممکن است باعث نارسایی فکری، نابینایی و ناشنوایی شود. واکسن این بیماری وجود دارد و توصیه میشود دخترانی که قبل از ازدواج به سرخچه مبتلا نشدهاند، این واکسن را دریافت کنند. همچنین، عفونتهای ویروسی دیگری مانند تب خال، آنفلوآنزا و اوریون میتوانند عوارض و ناهنجاریهای متفاوتی برای کودکان به وجود آورند.
عامل همخونی Rh
این عامل در بروز مشکلات ذهنی موثر است. عدم تجانس گروه Rh مادر و پدر بسیار مهم است، به ویژه وقتی که مادر Rh منفی و پدر Rh مثبت باشد. در بارداری اول، مقداری از Rh مثبت جنین به خون مادر منتقل میشود و مادر علیه آن آنتیبادی میسازد. این آنتیبادیها در زایمانهای بعدی میتواند خون جنین را از بین ببرد و موجب بروز بیماری کرن ایکتروس شوند که رسوب آهن در مغز کودک را به همراه دارد و میتواند به عقب ماندگی ذهنی و فلج مغزی منجر شود.
عوامل تراتوژیک (عوامل آسیب زا بر جنین)
این عوامل شامل مواردی هستند که ممکن است اگر مادر در دوران بارداری با آنها در تماس باشد یا از آنها استفاده کند، برای جنین مضر باشند؛ مثل تابش اشعه X، مصرف برخی داروها (مانند تالیدومید)، فلزات سنگین (مانند سرب و جیوه) و هورمونهای جنسی. همچنین، کمبود ویتامینها به ویژه A و D و مصرف زیاد ویتامینها، به خصوص A و K، میتواند آسیبزا باشد.
تاثیر اشعه X
مادرانی که در ماههای ابتدایی بارداری به مدت طولانی در معرض اشعه X (به ویژه در شکم و ناحیه لگن) قرار میگیرند، ممکن است دچار اختلالاتی در رشد جنین شوند که شامل عدم رشد مناسب، کم وزنی، کوچک بودن مغز و نارساییهای ذهنی و بدنی میباشد.
تاثیر داروهای شیمیایی
استفاده نامناسب از هر دارویی در زمان بارداری، به ویژه در سه ماهه اول، میتواند زیانبار باشد.
مسمومیت سرب
در موارد حاد مسمومیت با سرب، نرخ مرگ و میر بالاست و آسیبهای دائمی شایع هستند. در بزرگسالان، عوارضی مانند کمخونی، دردهای حاد رودهای و مشکلات عصبی ممکن است دیده شود. در کودکان نیز ممکن است عوارضی از قبیل آنسفالوپاتی، عقب ماندگی ذهنی، صرعهای قابل بازگشت و فلج مغزی بروز کند.
اعتیاد
نوشیدن الکل توسط والدین میتواند منجر به مسمومیت شود و این مسمومیت میتواند باعث مشکلات ذهنی و ضعف عمومی در رشد طبیعی کودکان گردد. همچنین مواد مخدر به علت تنگ کردن رگها و وجود کربن مونوکسید در سیگار، میتوانند باعث به دنیا آمدن نوزادانی با وزن پایین و مشکلات بدنی و ذهنی شوند.
هیجانات مادر
هیجانات ناگهانی و شدید یا دائمی مادر میتواند بر روی جنین تاثیر منفی بگذارد. این تاثیر به دلیل تغییرات بیوشیمیایی که به خاطر ترشح هورمونها در بدن مادر رخ میدهد، به وجود میآید. مادرانی که در دوران بارداری با مشکلات و استرسهای زیادی روبرو هستند، احتمال اینکه نوزاد کم وزن به دنیا بیاورند، بیشتر است.
سوء تغذیه مادری در دوران آبستنی
“““html
سوء تغذیه مادر در دوران بارداری میتواند منجر به تولد نوزادانی با وزن کم شود.
سن والدین
تحقیقات نشان میدهد که بعد از سی سالگی کروموزمهای خانمها تغییراتی پیدا میکند، که میتواند باعث به دنیا آمدن کودکانی با مشکلات ذهنی شود. بهترین سن برای ازدواج و زایمان بر اساس تحقیقات بین ۲۰ تا ۲۸ سالگی است. قبل از این سن به دلیل رشد نکردن کافی اعضای تناسلی، احتمال زایمانهای مشکل بیشتر است و بعد از این سن نیز ریسک تولد کودکان با مشکلات ذهنی افزایش مییابد.
چسبندگی کروموزومی با افزایش سن مادر بهطور قابل توجهی بیشتر میشود و سایر مشکلات مربوط به دوران بارداری نیز با افزایش سن افزایش مییابد. در مطالعهای که عموماً به آن استناد میشود، از ۱۱۰۷ کودکی که دارای مشکلات ذهنی بودند و تعداد مشابهی از افراد سالم، مشخص شد که ریسک بروز مشکلات ذهنی در کودکانی که مادرشان بعد از ۳۵ سالگی صاحب اولین فرزند شدهاند، بسیار بیشتر است.
حوادث حین زایمان
نارسی جنین
برخی از نوزادان هنگام تولد وزنشان ۲.۵ کیلوگرم یا کمتر است. نوزادان کم وزن بخشی از کودکان نوزادی هستند که میمیرند یا دچار مشکلات عصبی میشوند. ارتباط قوی بین نارسی و طبقات اجتماعی پایین وجود دارد. مطالعات نشان داده که مادرانی که در طبقه اجتماعی-اقتصادی پایینتر هستند، احتمال بیشتری برای داشتن نوزادانی با وزن کم دارند.
دیررسی جنین
برخی از بارداریها طبق تاریخ آخرین قاعدگی، بیشتر از ۴۲ هفته طول میکشند. اثرات بارداری طولانی متغیر است. گاهی جنین رشد کرده و وزنش افزایش مییابد، و خطری ندارد. اما در موارد دیگر جنین نمیتواند مواد غذایی کافی دریافت کند و در رحم گرسنه میماند. در چنین مواقعی، ماماهای انگلیسی زایمان غیرطبیعی (سزارین) را توصیه میکنند و در آمریکا ماماها ترجیح میدهند دوران بارداری تا سه هفته بعد از تاریخ مقرر ادامه پیدا کند.
زایمانهای طولانی
گاهی زایمان به دلیل طولانی بودن زمان آن و شرایط نامناسب، فشارهای غیرطبیعی به نوزاد وارد کرده و باعث مشکلات ذهنی میشود. معمولاً دلایل زایمانهای طولانی شامل: عدم تناسب بین سایز جمجمه کودک و استخوان لگن مادر، کم تحرکی رحم، بزرگ بودن غیرمعمول نوزاد، قرارگیری غیرمعمول کودک در رحم، و واکنشهای هیجانی غیرطبیعی مادر است که مانع زایمان به موقع میشود. پیچیدگی بند ناف به دور گردن نوزاد، نارسی، مشکلات تنفسی و… معمولاً در نتیجه زایمانهای طولانی رخ میدهد. نوزاد ممکن است از همان لحظههای اول به دنیا آمدن خسته و آسیبدیده یا حتی نیمه جان باشد. در اثر فشار زیاد یا طولانی ممکن است ناحیه سر صدمه ببیند و نوزاد دچار بیحالی و خفگی شود و از مرحله نخست تولد که شروع سازگاری با محیط است، بازماند و بهاینترتیب به سلولهایش هوا نرسیده و رشد مطلوبی نداشته باشد، که این موضوع میتواند باعث عقبماندگی ذهنی شود.
صدمه مستقیم به سر
زایمان نوزاد از کانال طبیعی ممکن است با مشکلاتی همراه باشد. در برخی موارد، ضربههای وارده بر مغز میتواند باعث عقبماندگی ذهنی شود. استفاده از ابزارهای پزشکی مانند فورسپس در صورتی که با دقت انجام نشود، میتواند فشار زیادی به سر و مغز نوزاد وارد کند و مشکلاتی نظیر عقبماندگی ذهنی و اختلالات حسی و حرکتی را به همراه داشته باشد. مطالعات نشان دادهاست که نوزادانی که بهطور طبیعی به دنیا میآیند، با نوزادانی که دچار آسیب شدهاند، از نظر هوش و کنترل بدن تفاوتهایی دارند.
بهطور کلی، بیشتر عللی که در زمان بارداری و زایمان میتوانند باعث عقبماندگی ذهنی کودک شوند، قابل پیشگیری هستند. بنابراین حفظ مادر از عوامل خطر در دوران بارداری، زایمان بهموقع و مراقبت کافی از نوزاد (جلوگیری از کمبود اکسیژن، جلوگیری از اسیدوز، اصلاح کمبود قند و…) بسیار مهم است.
“““html
خون و مشکلات بیوشیمیایی دیگر در نوزاد میتوانند بر روی مغز کودک تأثیر بگذارند و به این ترتیب از بروز عقبماندگی ذهنی جلوگیری کنند.
حوادث بعد از تولد
عفونتها:
عفونتها به دو نوع تقسیم میشوند: مننژیت و آنسفالیت.
التهاب مغز (آنسفالیت) یا التهاب پردههای مغز (مننژیت) میتواند ناشی از عفونتهای باکتریایی یا عوامل سمی باشد. گاهی التهاب مغز میتواند مشکلاتی ایجاد کند که مانع جریان مایع مغزی-نخاعی شود و باعث هیدروسفالوس (جمع شدن مایع در مغز) گردند. مننژیت معمولاً در اوایل کودکی رخ میدهد و با آنتیبیوتیکها درمان میشود، اما آنسفالیت بیشتر به وسیله ویروسهایی مثل سرخک و آنفلوانزا ایجاد میشود و درمان با آنتیبیوتیکها نتیجه نمیدهد.
مسمومیتها:
برخی از مسمومیتها، چه از نوع غذایی و چه دارویی، میتوانند در کودک به ویژه در دوران شیرخواری و خردسالی آسیبهایی به سیستم عصبی و مغزی وارد کنند و باعث عقبماندگی ذهنی شوند.
ضربههای وارده به مغز کودک:
در بسیاری از مواقع، ضربههایی که به مغز کودک وارد میشود، به ویژه در سنین پایین که جمجمه کودک هنوز محکم نشده، میتواند به آسانی بر مغز تأثیر بگذارد و موجب آسیبهای مغزی و به دنبال آن عقبماندگی ذهنی شود. بنابراین مراقبت از کودک در این شرایط بسیار مهم است.
اختلالات غدد داخلی کودک:
گاهی اوقات اختلالاتی در غدد داخلی، به ویژه غدههای هیپوفیز و تیروئید، میتواند به نارساییهایی در سوخت و ساز بدن کودک منجر شود که روی رشد طبیعی سیستم مغز و اعصاب او تأثیر منفی خواهد گذاشت. این نواقص در غدد و متابولیسم میتواند سبب بروز ناهنجاریها و مشکلات مختلف در فعالیتهای ذهنی و حس و حرکات شود.
کمبود غذا و سوء تغذیه:
سوء تغذیه و کمبود برخی از مواد غذایی ضروری برای رشد طبیعی کودک میتواند باعث مشکلات در رشد عمومی و گاهی ناتوانی عصبی و روانی شود و به عقبماندگی ذهنی منجر گردد. این موضوع در بسیاری از کودکانی که به دلیل گرسنگی مداوم، تا سه سالگی نسبت به همسالان خود عقب ماندهاند، بیشتر دیده میشود و جبران آن در سنین بالاتر به سختی امکانپذیر است.
خستگیهای جسمی و روانی:
در موارد زیادی فرسودگی شدید میتواند به ضعف و مسمومیت تدریجی بدن منجر شود و تأثیر منفی روی مغز و اعصاب کودک بگذارد و مانع رشد طبیعی او گردد. همچنین خستگیهای ذهنی و روانی ناشی از تنشها و اضطرابهای طولانی میتواند به اختلالات و کندذهنی منجر شود.
عقبماندگی به علت عوامل محیطی، اجتماعی و فرهنگی
عوامل محیطی متعددی بر هوش و سازگاری تمامی کودکان، به ویژه کودکان با مشکلات ذهنی تأثیر دارند. عواملی چون فقر، تغذیه نامناسب، ناپایداری خانواده، وضعیت اقتصادی-اجتماعی ضعیف و استرسهای مکرر میتوانند به بروز عقبماندگی ذهنی منجر شوند. عدم دسترسی به امکانات آموزشی معمولاً ناشی از شرایط فرهنگی و اقتصادی فقیر است.
علاوه بر این، نبود محرکهای مناسب محیطی میتواند سبب کمبود انگیزه و تلاش کودک برای یادگیری عقلی و تجربی جدید گردد که بهترین روش برای پرورش رشد هوشی است. وجود خانواده و محیطهای پر تنش و والدینی که به طور مرتب کودک را سرزنش میکنند، میتواند به رشد عاطفی نامناسب کودک منجر شود و او را از نظر هوشی دچار مشکل کند. بسیاری از کودکان دارای مشکلات ذهنی در جامعه از گروههای آسیبپذیر اجتماعی هستند.
57 درصد از علل عقبماندگیهای ذهنی مربوط به دوره قبل از تولد
یک مطالعه مفصل بر روی 700 کودک با مشکلات ذهنی در سنین 1 تا 14 سال نشان داده است که 57 درصد از علل این عقبماندگیها مربوط به دوره قبل از تولد میباشد.
مطابق همین
“`
تحقیقات نشان میدهند که مهمترین عوامل عقبماندگی ذهنی در کودکان به ترتیب شامل: سن بالای مادر (بیش از 35 سال)، ازدواج فامیلی والدین و سابقه نقص ذهنی در خانواده هستند.
تأثیر داروهای روانی و ضد استفراغ بر عقبماندگی ذهنی کودکان
برای اولین بار در ایران تحقیقی در مورد مصرف داروها و تأثیر آنها بر عقبماندگی ذهنی کودکان انجام شده است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که مصرف داروهای روانی و ضد استفراغ بیشترین تأثیر را بر وقوع این مشکل دارد. همچنین، ضربههایی که به شکم مادر در دوران بارداری وارد میشود نیز از دیگر عوامل پیش از تولد تأثیرگذار است.
پسران بیشتر از دختران در معرض خطر عقبماندگی ذهنی هستند
این تحقیق نشان میدهد که عوامل حین تولد تأثیر چندانی در ایجاد عقبماندگی ذهنی نداشتهاند. اما عوامل بعد از تولد، بعد از عوامل پیش از تولد، بیشتر در به وجود آمدن این مشکل نقش داشتهاند. در میان این عوامل، تب و تشنج در کودکان بیشترین تأثیر را داشته و پس از آن ضربههای سر به کودک. همچنین طبق گزارش این تحقیق، پسران بیشتر از دختران در معرض خطر ابتلا به عقبماندگی ذهنی قرار دارند.
کودکان استثنایی
معمولاً یکی از دلایلی که باعث میشود اطلاعات کاملاً دقیق و جامع درباره کودکان و دانشآموزان استثنایی به دست نیاوریم، این است که وقتی با کودک استثنایی روبرو میشویم، ذهن ما به دلیل غیرعادی بودن شرایط، از قبل قضاوت میکند. به همین دلیل، ویژگیهای خاصی که این کودکان دارند، مثل نابینایی، ناشنوایی یا عقبماندگی، به مشخصههای اصلی آنها تبدیل میشود. متأسفانه بیشتر والدین از داشتن چنین فرزندانی احساس شرمندگی کرده و سعی میکنند آنها را در محیطهای عمومی پنهان کنند.
تعریف کودک استثنایی
کودک استثنایی یک کودک است که مانند هر انسان دیگری دارای ویژگیهای انسانی است، اما در برخی جنبهها نسبت به سایر کودکان تفاوت دارد. معلمان و والدین باید خود را با این تفاوتها وفق دهند. در واقع، هر فردی میتواند به نوعی استثنایی باشد، زیرا بین خصوصیات روانی، جسمانی و استعدادهای مختلف، تفاوتهای مشهودی وجود دارد. به عبارت دیگر، واژه «استثنایی» نمیتواند فقط به یک گروه خاص از افراد اطلاق شود. به همین دلیل، زمانی که درباره «کودک استثنایی» صحبت میکنیم، منظور این است که کودک از نظر هوش، جسم و روان و همچنین اجتماعی، بهطور قابل توجهی با همسالانش متفاوت است و نمیتواند بهخوبی از برنامههای آموزشی معمول بهرهمند شود.
این کودکان معمولاً واکنشهای خاصی نشان میدهند، زیرا هنوز رشد فکری کامل ندارند و نمیتوانند رفتارهای خود را کنترل کنند. اگر هم اشتباهی کردند، به دلیل نارس بودن شخصیتشان، احساس گناه نمیکنند. به همین خاطر، آنها نیازمند توجه و آموزش ویژهای هستند.
عنوان کودکان استثنایی در کشورهای آمریکا و انگلستان به گونهای متفاوت تعریف میشود. در آمریکا، به تمامی کودکانی که از نظر فکری، جسمی، عاطفی، عقلانی یا رفتاری با همسالان خود تفاوت دارند، «استثنایی» گفته میشود. بنابراین، یک کودک نابغه، نابینا یا ناشنوا نیز میتواند استثنایی محسوب شود.
پیشگیری
پیشگیری اولیه
برای جلوگیری از بروز عقب ماندگی ذهنی، مخصوصاً عوامل قبل از تولد، باید بسیار دقت کرد. آموزش و آگاهی خانوادهها، جلوگیری از ازدواجهای فامیلی، پرهیز از بارداری در سنین بالای ۳۵ سال و رعایت بهداشت در دوران بارداری (مثل پرهیز از اشعه، داروهایی که ممکن است مضر باشند، آسیب به شکم، تغذیه مناسب مادر، و کنترل عفونتها) بسیار مهم است. همچنین، مراقبت از نوزاد و درمان به موقع بیماریهایی مثل کمکاری تیروئید نیز میتواند کمک کند تا از بروز عقب ماندگی ذهنی جلوگیری شود.
پیشگیری ثانویه
حدود بروز عقب ماندگی ذهنی درمانی وجود ندارد و بهترین راه این است که از بروز آن جلوگیری کنیم. به نظر نمیرسد داروهای خاصی بتوانند جلوی پیشرفت این اختلال را بگیرند. اما میتوانیم با بهبود شرایط زندگی و تنظیم انتظارات از افراد دارای عقب ماندگی ذهنی، به آنها کمک کنیم تا بهتر با محیط خانواده و جامعه کنار بیایند.
پیشگیری ثالث
مشاوره خانواده و مشاوره فردی ضروری است تا تأثیرات منفی عقب ماندگی ذهنی کمتر شود. استفاده از روشهای توصیه شده توسط متخصصان، میتواند به تقویت تواناییهای این افراد کمک کند و اعتماد به نفس آنها را افزایش دهد و بهتر بتوانند با فشارهای زندگی کنار بیایند. همچنین، آموزش خانواده و کودک در زمینه مهارتهای کلامی، ارتباطی و اجتماعی، همراه با آموزشهای ویژه و فیزیوتراپی میتواند به سازگاری و رشد بهتر این افراد کمک کند.
گردآوری شده ی مجله اینترنتی رضیم
مرجان امینی