بهترین اپلیکیشن آشپزی و شیرینی پزی

350 فحش رکیک و اصطلاحات لاتی + معنی

“`html

فحش های شیک و باکلاس

فحش دادن کار پسندیده‌ای نیست و باعث می‌شود دیگران شما را نادیده بگیرند. اما فحش و اصطلاحات لاتی که در اینجا آورده شده‌اند، بیشتر برای سرگرمی هستند و به شما کمک می‌کنند تا در زمان لازم، به فحاشی دیگران پاسخ مناسبی بدهید. در ادامه، فحش های دخترانه و پسرانه به همراه اصطلاحات لاتی را برای شما آماده کرده‌ایم.

فحش های جدید و شاخ

  • بوق
  • خنگ
  • خرفت
  • قارچ
  • جغله
  • سادیسمی
  • عمه ننه
  • آشغال
  • میکروب
  • پپه
  • انگل
  • بنجل
  • شیلنگ
  • شپش
  • دکل
  • دله
  • باباغوری
  • آپارادی
  • شلخته
  • گاگول
  • توغولی
  • ملنگ

فحش های عامیانه و کوچه بازاری

“““html

ردیف فحش معنی فحش
1

آجر

سیب زمینی، خیلی دور از احساسات
2 آخرشه تهشه اِندشه به آخر کار رسیده ایم
3 آدم تو آفتابه پپسی بخوره، خیط نشه خراب شدن
4 آقا زاده کسانی که ثروت های زیاد و ناعادلانه دارند
5 آشغال کله احمق
6 آشغالانس ماشین‌های بی‌کیفیت در تهران با چراغ گردان
7 آش و لاش هیچ اهمیتی ندارد
8 آویزون کسی که بدون دعوت به جاهای مختلف می‌رود.
9 آلبالو برای مسخره کردن کسی به کار می‌رود
10 آمار دادن جلب توجه کردن
11 آمپر چسبوندن عصبانی شدن
12 آنتن خبر چینی کردن
13 آنتی حال زدن خوشحالی کسی را کم کردن
14 آرنولد فشرده مردی که بدن سازی کرده است
15 آواکس خبرچین
16 اجمالتیم ما کوچک هستیم
17 آینه ی بغل اتوبوس گوش‌های بزرگ و پهن
18 آیکیو (IQ) باهوش، برای مسخره کردن کسی که از نظر هوش پایین است
19 ابرو پاچه بزی ابروهای پهن و پرپشت
20 اتو کشیده آدم سفت و سخت
21 خرابتیم دوست داشتن به شدت
22 ارایه دادن خراب کردن
23 اُرجینال اصل و منحصر به فرد
24 اردک الزمان تازه به دوران رسیده
25 از عقب دادن درمانده شدن
26 اس بازی دختر بازی
27 اسکل کسی که بی خبر است
28 اسکیموزی مدیر یا معلم
29 اسکل کردن کسی را مسخره کردن
30 اسدالله خان تیریاکی
31 اشتب کوتاه شده اشتباه
32 افتض کوتاه شده افتضاح
33 افقی شدن مردن
34 الاغ تور الاغ
35 عن تیلیت آدم بد و ناراحت کننده
36 مگستیم کوچیک داریم
37 اِندِ مرام بازی نهایت خوبی و صفا
38 اوبس خیلی خوب
39 اوپدیس کردن صدای ضبط را تا آخر بلند کردن
40 اوت پرت
41 اوسگول عقب مانده ی ذهنی
42 اوشکول غربتی گیج، پیه
43 آنتن نمی ده نمیفهمه
44 تک چرخ زد کارش را اشتباه انجام داد
45 هَپَلی کثیف، آلوده
46 هندونه از همه جا بی خبر
47 هندونه گذاشتن الکی حرف زدن
48 هویج بی بخار، پخمه
49 یول شخصی که چیزی نمی‌فهمد

فحش های جدید و شاخ

ردیف فحش معنی
1 اهل بخیه معتاد به مواد مخدر
2 ای وَل ای والله
3 با اتیکت با شخصیت
4 باتری قلمی لاغر مردنی
5 با حال با معرفت، با مرام
6 باد بزن جیگر غیبت، پشت سر دیگران حرف زدن
7 بادمجون واکس کن علاف
8 با دنده سنگین رفتن عجله نداشتن آرام و با طمانینه راه رفتن
9 باربی کنایه دختر کمر چاق
10 ببند گاله رو خفه شو
11 بچه پاستوریزه بسیار تمیز و مرتب
12 بچه راکفلر بچه پول دار
13 بچه شهری لوس، ترسو
14 بچه مثبت آدم سر به راه
15 بخواب لاحاف سرد شد خفه شو
16 بخواب تو جوب بابا شلوغش نکن، بنشین سر جات
17 بدن کار بدن ساز
18 برو بچ مخفف بر و بچه ها
19 برو جلو بوق بزن زیاد حرف نزن
20 برو دارمت حواسم بت هس
21 بریدن کم آوردن، ناتوان شدن
22 برنامه ی آینده قصد ازدواج یا رابطه
23 بشقل بده بیاد
24 بگوز بازار مسگراست حرف مفت می زنی و کسی نمی فهمه
25 بندری می زنه گیج و سرگردان
26 به خط تعارف رسیده هنگامی که سیگار به انتهایش می رسد
27 بی سیمچی رو زدن وقتی تلفن همراه ناگهان قطع می شود
28 بیلبورد نهایت تابلو شدن
29 پاچه خوار چاپلوس
30 پا دادن پذیرفتن پیشنهاد، آمار دادن
31 پارازیت سخن بی موقع، اختلال، مزاحمت
32 پارس خودرو سگی که راه می رود و پارس می کند
33 پاشنه ها را بالا بردن لباس خود را مرتب کردن
34 پاناسونیک دختر ناز و خوش اندام
35 پایه بودن حاضر به همراهی
36 پدیده کسی که خیلی تابلواست
37 پرده داری کسی از بکارت خودش محافظت می‌کند
38 پرده دری هنگامی که کسی با دختر باکره‌ای هماغوش شود
39 پسته خانم زن بد کاره، فاحشه
40 پسی پسر
41 پنیر حشیش، جوینت، بنگ
42 پوز زدن رو کم کردن
43 پوز زنی رو کم کنی
44 پیاز خنگ، مشنگ
45 پیچاندن رد کردن
46 پیچ پلیسی کشیدن ترمز دستی و دور زدن ماشین

فحش های بی ادبی و ناموسی

“““html
ردیف فحش معنی
1 تابلو انگشت نما
2 تابیل تابلو، ضایع
3 تاقال کرمو
4 تخم ادیسون لامپ برق
5 تخم کردن جرات کردن
6 تخماتیک نا به سامان
7 ترکوندن حال پخش کردن اساسی
8 تیریپ تیپ، قیافه، فرم، مدل، سبک
9 تریپ زدن خوش تیپ کردن
10 تریپ مرگ بسیار بد حال
11 تگری زدن بالا آوردن پس از نوشیدن الکل
12 تگری شکوفه حالت تهوع
13 توپ و تانک سینه و باسن خانم های چاق
14 تو راه گوز کسی زدن به کسی ضد حال زدن
15 تو سایته تو نخ کسی رفتن
16 تو کار کسی بودن برای جذب کسی کوشیدن
17 تو کف چیزی بودن از چیزی تعجب کردن
18 تو کف بودن علاقه مند بودن
19 تهران ۵۱ آدم دولتی
20 تی تیش خیلی وسواسی
21 تیریپ لاو روابط عاشقانه
22 تیکه انداختن متلک گفتن
23 تیغی زدن شرط بندی کردن
24 جا سویچی سیریش و آویزان
25 جان کوچولو آدم درشت هیکل
26 جوات پیکان
27 جوات مخفی پژو
28 جواد بی کلاس، دهاتی
29 جیب ملا حرص و طمع
30 جیرجیرک پر حرف
31 جیک ثانیه زود سریع
32 چایی نخورده پسر خاله شد فوری صمیمی شد
33 چاغال پسر هم جنس گرا
34 چای شیرین چاپلوسی
35 چپو کردن بالا کشیدن
36 چراغ خاموش مخفیانه
37 چس کلاس نزار سریع بیا
38 چکل داف
39 چلاسیدن ترکیب ماسیدن و چسبیدن و پلاسیدن کنایه از آدمی که دپ شده
40 چلغوز عقب مانده ی گیج
41 چمنتم چاکرتم، مخلصتم، نوکرتم
42 چنیم از چیزی تعریف کردن
43 چوخلصیم خیلی مخلصیم
44 حال پخش کردن به همه لطف کردن
45 حسش نیست بی حوصلگی
46 حسین صاف کار صدام حسین
47 خار داشتن راه نیامدن
48 خاک انداز دخالت بیجا

اصطلاحات لاتی برای حاضر جوابی

ردیف فحش معنی فحش
1 خالی بند دروغ گو
2 خبرگزاری سخن چین
3 خجسته بی خیال، خوش خیال
4 خر به خراسان بردن زیره به کرمان بردن
5 خَز از مد افتاده
6 خز و خیل خز و دوستانش
7 خسته حرفه ای و کار کشته
8 خط خطی بودن خرد بودن اعصاب
9 خفت کردن زورگیری کردن
10 خفن عالی، بی نقص
11 خفن بازار جایی که چیزهای خوب در آن زیاد باشد
12 خلافی داشتن شکم بزرگ داشتن
13 خود

“““html
را اَن کردن

خود را لوس کردن 14 خونه خالی یعنی جایی که می‌توان در آن به راحتی کارهای مختلف انجام داد 15 خیار شور به شخصی گفتن که بی مزه است 16 خیالی نیست یعنی مهم نیست و نگران نباشید 17 داف دختری که جذاب و خوشایند به نظر می‌رسد 18 داف بازی یعنی به دنبال دختران بودن 19 دافی دوست دختر 20 دامبولی کسک نوعی موسیقی که خیلی جذاب نیست 21 دایورت یعنی بی خیال بودن 22 درایوری رانندگی کردن یعنی با مهارت و تسلط رانندگی کردن 23 درد کشیده طبیبه کسی که تجربه درد و بیماری را داشته است 24 دخی به معنای دختر 25 در دیزی باز بودن یعنی وقتی که فرصتی برای سو استفاده یا دزدی وجود دارد 26 دستمالیسم فرهنگ چاپلوسی یا تعریف و تمجید بی‌مورد از دیگران 27 دمبه به شخصی که بسیار تنبل است اطلاق می‌شود 28 دو در یعنی دزدیدن یا ربودن 29 دور سه فرمان بسیاری از چیزها در هم قاطی شده‌اند 30 دوومنگل معادل ماتیز 31 دهن کسی کف کردن یعنی از صحبت‌های زیاد خسته شدن 32 رادار به معنای جاسوس 33 راه دادن یعنی تحویل گرفتن یا پذیرفتن کسی 34 راگوزتو ببند یعنی خفه شو و دیگر صحبت نکن 35 رَ دَ دَ یعنی به پایان رسیدن یا تمام شدن 36 رفیق دُنگ به معنای دوست نزدیک و صمیمی 37 روی آنتن رفتن یعنی همه در جریان قرار گرفتن 38 ریز دیدن یعنی چیزی را کوچک دیدن یا بی‌اهمیت دانستن 39 ریلیف کردن به معنای آماده کردن یا تدارک دیدن 40 زابلو ترکیبی از تابیل و زابیل 41 زابیل یعنی تابلو و چیزی که ضایع است 42 زاخار به معنای ضعیف و کم‌ارزش 43 زارت به معنای به سرعت انجام دادن 44 زاق معنای ضایع و به کار بردن به شکل زاقارت 45 زاقارت به معنای ضایع و بی‌موقع 46 زاب چک به معنای دستگیره یا چیزی که درب را می‌بندد 47 خالتور

یعنی کسی که مجلس را گرم می‌کند و حال و هوای آن را تغییر می‌دهد

فحش های عامیانه و لاتی

“““html

ردیف فحش تعریف فحش
1 زالزالک به معنای صحبت‌های بی‌معنا
2 زریدن به معنی حرف‌های بیهوده زدن
3 زی زی یعنی کسی که زن‌ذلیل است
4 زلزله به معنای کودکی که شلوغ و پر سر و صدا است
5 زورگیری یعنی با زور کارها را انجام دادن
6 زید دوست دختر یا دوست پسر
7 ژولیت یعنی مأمور پلیس
8 سازمان سنجش به کسی که همیشه سوال می‌پرسد اطلاق می‌شود
9 سازمان گوشت به معنای کسی که اضافه وزن دارد
10 سالار یعنی فردی با خوبی و بامعرفت
11 سفره الفقرا به معنای روزنامه
12 سکه رایج بلاد اسلامی به معنای صلوات
13 سگ برگر غذایی که باعث بدبویی دهان می‌شود
14 سوار درخت انگور به معنای کسی که مست شده است
15 سوپر قلعه به معنای نهایت دهاتی بودن و بی‌خبر بودن از دنیای مدرن
16 سوسک کردن کسی به معنای مغلوب و شکست دادن او
17 سوتی مقابل ضایع شدن
18 سوراخ جورابتیم به نهایت فروتنی و چاکری اشاره دارد
19 سه به معنای مایه شرمندگی
20 سه دروغ بزرگ به دانشگاه آزاد اسلامی اشاره دارد
21 سه سوت به معنای چیزی که به سرعت انجام می‌شود
22 سیامک سنجرانی به وسیله‌ای اشاره دارد که برای تریاک‌ کشی استفاده می‌شود
23 سیاه بازی حرفه‌ای که حقه بازی انجام می‌دهد
24 سی جی شخصی که به موتور بازها خدمات می‌دهد
25 سیرابی توهینی قدیمی به شخصیت‌ها
26 سیریش به معنای سمج و کج خلق
27 سیستم به معنای ماهیت یا ساختار کلی
28 سیکیم خیاری به معنای بدون برنامه و دیمی
29 شاسی
قد
30 شاخ شدن پررو شدن
31 شاسکول مسخره
32 شصت تیر با سرعت
33 شقایق به فردی می‌گویند که معتاد است و دور چشمش قرمزی دارد
34 شکلات کسی که فقط تهدید می‌کند اما جرات دعوا ندارد
35 شلخک بی‌هدف و بدون برنامه
36 شلغم به معنای آدم بی‌اراده و بی‌فایده. فردی که تفکری ندارد
37 شله زرد بی‌نظم و آشفته
38 شلیمف تنبل و بی‌حوصله
39 شوخی خرکی هر نوع شوخی که فرد را به شدت عصبی کند
40 شوخی شهرستانی شوخی‌های بی‌معنی و بیمزه
41 شیرین عسل چاپلوس و تملق‌گو
42 شیلنگ دراز و طولانی
43 شیمبل پنهان کردن یا مخفی نگه داشتن

فحش های لاتی دخترانه

ردیف فحش معنی
1 صاف شدن تحمل فشار و استرس بیش از حد
2 صفاسیتی خیلی لذت بردن
3 ضایع خراب و بی‌فایده
4 ضد حال خیلی ناخوشایند و بد
5 ضد حال زدن مزاحمت کردن یا حال کسی را گرفتن
6 فراجناحی دوستی با همه و همه جا
7 گشاد تنبل و بی‌تحرک
8 فر دادن فرار کردن و دور شدن
9 فر خوردن خیلی ترسیدن
10 فضانورد معتاد به مواد مخدر
11 فطیر خیلی زیاد و فراوان
12 فک زدن زیاد و بی‌وقفه صحبت کردن
13 فک کسی به زمین خوردن دست کم گرفتن کسی
14 فلفل سبز افسر یا مأمور انتظامی
15 فنچ دختر جوان و کم‌سن‌وسال
16 گوزنایت ضایع کردن و از بین بردن اعتبار
17 قات زدن عصبانی و خشمگین شدن
18 قُزل قورت احساس گرسنگی شدید و ناامید
19 قُزمیت عقب افتاده و بی‌خاصیت
20 قمقمه شخصی اهل قم
21 قورباغه ماشین مدل فولکس واگن
22 قه ثانیه فورا و به سرعت
23 کاکتوس مزاحم و مشکل‌ساز
24 کاسب خراب و غیرقابل‌استفاده
25 کُردان دروغگو و غیرصدق
26 کره باحاله و خوش‌سلیقه
27 کره خوری بی‌رحمانه و بی‌احساس
28 کره کردن میل به غذا بعد از استعمال مواد
29 کف کردن نشان دادن تعجب زیاد و شدید
30 کون بچه فردی که هیچ پولی ندارد
31 کف و خون علاقه‌مند و هیجان‌زده شدن
32 کل کل کردن لج‌بازی و مسابقه گذاشتن
33 کم آوردن کم آوردن در رقابت و جا زدن
34 کمپوت هلو محل پر از دختران
35 کون لق آفرینش بی‌خیال و بی‌توجه
36 گاگوول شخصی که نفهم و بی‌حواس است
37 گرخیدن ترسیدن و به‌هیچ‌وجه بی‌حرکت شدن
38 گل واژه صحبت‌های بی‌پایه و بی‌محتوا
39 گلابی شخصی که تنبل و بی‌کار است
40 گوجه زدن خود را مضحکه کردن و شوخی کردن
41 گوز گره خورده ادعای بی‌اساس و بی‌محتوا
42 گوشت دختری که جذاب و خوش‌اندام است
43 گوشت کوب آدمی که به درد نمی‌خورد
44 گولاخ شخصی که ظاهرش به هم ریخته و نامنظم است
45 گون نفهم و بی‌ادب
46 گیر سه پیچ سخت‌گیری و عدم مصالحه

فحش های فارسی با معنی

“`
ردیف فحش معنی فحش
1 لاو انداختن عاشق شدن
2 لاو ترکاندن عاشق هم بودن
3 لایی کشیدن در رفتن از چیزی
4 لبگند لبخند زورکی
5 دوره ی گروهبان یکی هیتلر افکار قدیمی
6 مالیات چاپلوسی
7 ما هم بله ما هم در جریانیم
8 ماهی شو برو ساکت باش
9 مخ زدن جلب کردن
10 مخ گایی کار کسی که یک بند حرف می زند
11 مکان جایی که در آن با خیال راحت و بدون دردسر می توان کاری را انجام داد.
12 مگسی شدن عصبانی شدن
13 ملی شدن همه در جریان قرار گرفتن
14 مماس بودن در ارتباط بودن
15 میخ شدن گیر دادن
16 میرزا مقوا آدم لاغر و لق لقو
17 ناخدا کافر
18 نا فرم بد شکل
19 نبشی دادن سوتی دادن
20 نک و نال ناله
21 نمره شهرستان دهاتی
22 نمودن اذیت کردن
23 نمور جزیی
24 نیمرخ گوز فیثاغورث زشت
25 هاگیر واگیر گیر و دار

فحش های زشت و بی ادبی

برو عمتو از افق جمع کن

عمتو ساییدم

ساییدی

فحش های طنز

  • از جلو چشمام خفه شو
  • پاتو از رو بوق وردار
  • کثافت مرض
  • گردن درازی می کنی
  • زبون کلفت
  • کسی با تو زر نزده
  • فکر کردی فقط خودت خری؟
  • صداتو واسه من بلند نکن
  • !!!وقتی با من حرف میزنی دهنتو ببند
  • دستت بشکنه از زانو
  • خودت گیر عجب آدم خری افتادی
  • !!!خودم دست دارم جوابشو میدم
  • !تو نه تربیت داری نه خانوادگی
  • حرف مفت نزن ، دندوناتو پاره میکنم

سایت رضیم

خروج از نسخه موبایل