علت نوسانات اخلاقی و افسردگی در زنان چیست؟ (2 نکته مهم)

اخلاقیات، حالتی عمیق و پایدار است که در درون ما وجود دارد و بر رفتار و دید ما نسبت به دنیا تاثیر میگذارد. در حالی که عاطفه، احساسات بیرونی ماست که به شکلهای مختلفی بروز پیدا میکند. حالتهای روحی میتوانند طبیعی، شاد یا افسرده باشند. مردم عموما احساسات و حالات روحی مختلفی را تجربه میکنند و بسیاری از آنها احساس میکنند که میتوانند تا حدی بر این حالات تسلط داشته باشند.
متأهلین بیشتر از مجردها
تحقیقی که در سال 1378 درباره سلامت روانی در کشور انجام شد، نشان میدهد که 21 درصد از مردم دچار علائم افسردگی هستند. همچنین، اختلالات روانی در 6.6 درصد متأهلین و 1.5 درصد مجردها دیده شده است و تنها 6 درصد افراد دارای اختلالات روانی هستند. این نتیجه نشان میدهد که برخلاف دیگر کشورها، در ایران افسردگی در متأهلین بیشتر از مجردهاست.
از سوی دیگر، آمارها نشان میدهند که 25.9 درصد از زنان و 14.9 درصد از مردان در یک شکل از اختلالات روانی قرار دارند؛ در حالی که 24.6 درصد خانمها و 16.4 درصد آقایان دچار افسردگی هستند. همچنین، استان چهارمحال بختیاری با 51.2 درصد و استان سیستان و بلوچستان با 8 درصد به ترتیب بیشترین و کمترین میزان افسردگی در زنان را دارند. نکته جالب این است که افسردگی در خانمهای خانهدار بیشتر دیده میشود.
چرا زنان بیشتر دچار افسردگی میشوند؟
افسردگی، یک بیماری مزمن و جدی است که در سال 1990 رتبه چهارم بیماریها را در جهان به خود اختصاص داد و پیشبینی میشود که تا سال 2020 به رتبه دوم (پس از بیماریهای قلبی) برسد. این نشاندهنده اهمیت افسردگی در سلامت روان جامعه است.
دلایل مختلفی باعث میشود که زنان دو برابر بیشتر از مردان به افسردگی مبتلا شوند. برخی بر این باورند که تغییرات هورمونی در زنان میتواند تاثیر زیادی بر روی زندگی آنها داشته باشد. نکاتی همچون عادت ماهیانه، بارداری، زایمان و یائسگی نیز باید در نظر گرفته شوند.
برخی دیگر معتقدند که زنان به دلیل نگرش منفی به گذشته خود و ناامیدی از آینده، بیشتر در معرض افسردگی هستند.
علاوه بر دلایل بیولوژیکی، وجود تبعیض میان دخترها و پسرها، باورهای نادرست فرهنگی، مشکلات خانوادگی و اجتماعی، احساس تنهایی، استرس و فشارهای درونی و محیطی، مشکلات مالی و ناکامیها، همچنین اعتماد به نفس پایین و مهارتهای ضعیف در برقراری ارتباط میتواند عواملی باشد که افسردگی را به وجود میآورد.
افسردگی پس از زایمان نیز یکی از احساساتی است که بسیاری از زنان بعد از به دنیا آوردن فرزندشان حس میکنند. اختلالات افسردگی، نوسانات خلقی و احساسات استرسی در این دوران کاملا طبیعی و موقتی هستند. هرچند برای برخی از زنان این علائم ممکن است پایدارتر و جدیتر شوند، معمولا بعد از 3 تا 6 هفته پس از زایمان کاهش مییابند و به ندرت برای مدت طولانی ادامه پیدا میکنند (مانند یک سال طولانی).
سندرم پیش از قاعدگی یا افسردگی ناشی از چرخه قاعدگی یکی از مشکلات رایج بین زنان است که معمولاً در روزهای ۷ تا ۱۰ پیش از قاعدگی خود را نشان میدهد. دلیل اصلی این تغییرات خلق و خو، ترشح هورمونهای زنانه است که باعث میشود حال روحی آنها دچار نوسان شود. این سندرم در ۵ تا ۷ درصد از زنان دیده میشود و علائم گوناگونی دارد. در بعضی از زنان، این علائم به شکل بیحوصلگی، خلق و خوی پایین و گرفتگی بروز میکند و در برخی دیگر ممکن است با دردهای جسمی مانند سردردهای میگرنی همراه باشد.
گاهي افسردگی فصلی نیز باعث بروز احساسات غم، ناامیدی و در خود فرورفتگی در برخی از زنان میشود.
محققان بر این باورند که تغییرات هورمونی و بیوشیمیایی در مغز زنان در فصل زمستان میتواند باعث ایجاد مشکلات افسردگی برای آنها شود که این مشکلات به تدریج با شروع فصل بهار برطرف میشوند. این افراد بیشتر از دیگران در معرض افسردگی بالینی قرار دارند.
بیتوجهی به ارزشهای اخلاقی
دکتر امانالله قرایی مقدم، روانپزشک، میگوید: استرسهای ناشی از محیط، مشکلات اجتماعی و خانوادگی، تعصبات فرهنگی خاص و کمبود امکانات تفریحی میتوانند افسردگی را در زنان و حتی مردان تشدید کنند.
او توضیح میدهد که ناهماهنگی بین ارزشهای اجتماعی و ارزشهای حرفهای زنان شاغل میتواند باعث تشدید افسردگی آنها شود. همچنین بیتوجهی به ارزشهای اخلاقی در خانواده، میتواند میزان افسردگی در زنان را افزایش دهد. اگر در محیط خانواده آرامش و تفاهم بیشتری وجود داشته باشد و به ارزشهای اخلاقی توجه شود، احتمال ابتلا به افسردگی کاهش مییابد.
این روانپزشک میگوید: نباید افسردگی زنان را نادیده گرفت. چون فرزند سالم از خانوادهای سالم به وجود میآید و با توجه به اینکه زنان نیمی از جمعیت را تشکیل میدهند، سلامتی آنها بسیار مهم است و باید به آن توجه شود.
دکتر احمدعلی نوربالا، روانپزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران، بیان میکند: علائم افسردگی در خانمها به طور کلی با آقایان تفاوت زیادی ندارد، اما معمولاً در خانمها این علائم به شکل احساس ضعف، احساس گناه و بیارزشی، خستگی، اختلال خواب، کاهش وزن، نداشتن انرژی و امید به آینده، گریه، بیتوجهی به ظاهر، کنارهگیری از زندگی اجتماعی، کاهش میل جنسی و افکار مربوط به مرگ و خودکشی مشاهده میشود.
دکتر نوربالا درباره سن ابتلا به افسردگی در زنان میگوید: معمولاً سنین ۳۵ تا ۴۵ سالگی برای این بیماری در نظر گرفته میشود، اما به طور میانگین سن ۴۰ سال است. متأسفانه این بیماری به دلایل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در جوانان نیز رو به افزایش است و نمیتوان گفت که افسردگی مختص یک قشر خاص از زنان است چون هر کسی ممکن است به این بیماری مبتلا شود.
این روانپزشک تاکید میکند که هر گونه احساس ضعف، بیحوصلگی و نداشتن نشاط را نمیتوان به افسردگی نسبت داد، زیرا بعضی بیماریها مثل آنفلوآنزا نیز میتوانند علائمی شبیه افسردگی داشته باشند، اما اگر این علائم به مدت بیش از سه هفته ادامه پیدا کند، میتوان آن را به عنوان افسردگی شناخت.
افسردگی در خانمها موضوعی مهم است. به عنوان مثال، افسردگی ممکن است در زمان عادت ماهیانه، پس از یائسگی یا بعد از زایمان به وجود بیاید. در چنین مواردی معمولاً نیاز به درمان خاصی نیست، اما اگر علائم ادامه پیدا کند، باید به فکر درمان بود.
فشار روحی بیشتر بر روی خانمها
دکتر قاسم قاضی، روانشناس، میگوید که زنان به خاطر حساسیت بالا، زود رنج بودن، عاطفه زیاد و توجه به جزئیات، بیشتر در معرض احساسات منفی و افسردگی قرار دارند.
دکتر قاضی اضافه میکند که استرس و فشارهایی که زنان در بیرون از خانه تحمل میکنند نیز میتواند آنها را به افسردگی نزدیک کند. امروزه، بخاطر اینکه وظایف همسری و مادری با کار کردن زنان هماهنگی ندارد، این فشار روحی افزایش مییابد.
رفتارهای نادرست خانواده
یک روانشناس و کارشناس تربیتی میگوید که زنان شاغل به خاطر زندگی پر از فشار، بیشتر در معرض افسردگی هستند. بیتوجهی به تلاشهای زنان خانهدار، خشونت، نداشتن مشارکت اجتماعی و کمبود مراکز تفریحی از دلایل به وجود آمدن افسردگی در میان این زنان محسوب میشود.
وی اشاره میکند که طبق تحقیقات انجمن روانشناسی ایران، میزان افسردگی در میان زنان ایرانی سه تا چهار برابر بیشتر از حد معمول است. در برخی استانها، بهدلیل رفتارهای نادرست و سنتی با زنان، افسردگی در این قشر افزایش یافته است. وقتی یک زن باید با حداقل درآمد شوهر، مدیریت خانه را به خوبی انجام دهد و از طرف دیگر رفتارهای نامناسب خانواده را تحمل کند و کسی به حرفش گوش ندهد، مشخص است که افسردگی در این زنان بیشتر میشود.
افسردگی و زنان خانهدار
بیتوجهی به تلاشهای زنان خانهدار، خشونت و عدم مشارکت اجتماعی، از علل بروز افسردگی در میان این زنان است.
دکتر فردوسی معتقد است که زنانی که زیر خط فقر زندگی میکنند و به تنهایی با مشکلات مواجه هستند، در معرض آسیبهای شدید افسردگی قرار دارند. بسیاری از زنان سرپرست خانوار به خاطر دلایل مختلف مانند مهاجرت شوهر، زندانی شدن یا از کارافتادگی او، طلاق و … مسئولیت خانواده را به عهده میگیرند و این قشر به شدت آسیبپذیر است. دو عامل اصلی در افزایش فقر در این زنان وجود دارد: یکی محدودیت در اشتغالهای پردرآمد و دیگری نبود تامین اجتماعی مناسب که همه این موضوعات به مشکلات و رنج این زنان افزوده میشود.
وی همچنین اضافه میکند که افسردگی در میان زنان خانهدار نیز روز به روز در حال افزایش است. احساس تنهایی، ترک خانه توسط فرزندان، کار بدون دستمزد، فقر اقتصادی، عدم توجه به ارزش اقتصادی و اجتماعی زنان، بیتوجهی به تلاشهای آنها، خشونت، نبود مشارکت اجتماعی و کمبود مکانهای تفریحی، از دلایل بروز افسردگی در این زنان است.
عصبانیت و خشونت
خشونت میتواند هر زنی را در هر سنی، نژادی و طبقه اجتماعی تحت تاثیر قرار دهد. اما تحقیقات نشان دادهاند که این نوع رفتار به عوامل مالی و سطح اقتصادی افراد ارتباط دارد. زنانی که خانهدار هستند یا در مشاغل با درآمد پایین کار میکنند، در برابر خشونت خانگی آسیبپذیرترند و به عنوان قربانیان خاموش این خشونت به حساب میآیند.
تحقیقات نشان میدهد که خشونت و آزارهای جنسی در منزل یا محل کار میتواند منجر به بیماریهای زنانه و افسردگی در آنها شود.
دکتر انور صمدی راد، جامعهشناس، اشاره میکند که عواملی همچون نبود تأمین اجتماعی، احساس تنهایی، ترک خانه توسط فرزندان، کار بدون دستمزد، فقر، نادیده گرفتن تلاشهای زنان خانهدار، خشونت، عدم مشارکت اجتماعی، کمبود مکانهای تفریحی و بالا بودن هزینهها برای تفریح از مهمترین دلایل افسردگی در میان زنان خانهدار هستند.
تأثیر افسردگی بر فرزندان
دکتر سیدهادی معتمدنژاد، روانپزشک، بیان میکند که بسیاری از زنان هم مادر هستند و هم کار میکنند و این موضوع میتواند به آسیبهای روحی و جسمی منجر شود که بر فرزندانشان نیز تأثیر میگذارد.
او میگوید که در حالی که بسیاری از مشاغل دارای بیمه هستند، زنان خانهدار از این حمایت بیبهرهاند و این موضوع میتواند باعث افزایش افسردگی در آنها شود. زنان افسرده معمولاً انرژی لازم برای مطالعه، یادگیری و حتی ورزش را ندارند که این موضوع میتواند بر عملکرد آنها تأثیر منفی بگذارد.
گزارشها نشان میدهد که یک زن غمگین و بیانرژی نمیتواند به خوبی در زندگیاش عمل کند و رابطه مناسبی با فرزندان و همسرش برقرار کند.
فرزندان این نوع مادران ممکن است تفکر منفی پیدا کنند و به بدبینی گرایش یابند. اختلافات خانوادگی و جدا شدنها اغلب از ناراحتی و افسردگی شروع میشود.
به طور کلی، افسردگی به هر دلیلی که در یک زن یا دختر ایجاد شود، تأثیرات منفی بر خانواده و جامعه خواهد داشت. یک زن افسرده نمیتواند به درستی در زندگی خود عمل کند و ارتباط خوبی با فرزندان و همسرش برقرار کند.
نبود شادی در جامعه
فرید براتی، روانشناس، از نبود شادی در جامعه به عنوان یکی از دلایل بروز افسردگی یاد میکند و بر این باور است که مشخص نبودن حدود در فعالیتهای اجتماعی، نبود زمانهای تفریحی مناسب، مشکلات خانوادگی مانند نوع تربیت و کمبود دلبستگی میان اعضای خانواده، میتواند سبب افسردگی شود.
او همچنین اشاره میکند که فقدان معنا در زندگی به افسردگی ارتباط نزدیکی دارد و اینکه وقتی افراد هدف و معنایی در زندگی خود نمیبینند، ممکن است احساس کمبود کنند و به افسردگی دچار شوند.
دنیای پست مدرن
دنیای پست مدرن ویژگیهایی
با خود دارد که این ویژگیها با افسردگی هم ارتباط دارد. دنیای پست مدرن مملو از ناامیدی، عدم وضوح مرزها، اختلال در روابط اجتماعی، عدم پایبندی به اصول اخلاقی و اضطراب است و همه این موارد میتوانند در بروز افسردگی تاثیر داشته باشند. براتی باور دارد که افسردگی بیشتر نتیجه مسائل اجتماعی است تا یک مشکل بیولوژیک.
براساس تحقیقاتی که در سال ۲۰۱۵ در سطح جهان انجام شده، افسردگی و اختلالات خلقی میتواند در بین مشکلات روانی در رده اول یا دوم قرار داشته باشد و این مساله اهمیت زیادی دارد، به خصوص برای جوامعی که به شدت تحت تاثیر این بیماری قرار دارند.
کم انگیزگی و ناامیدی افسردگی نیست
براتی میگوید: بسیاری از ناراحتیهایی که افراد به عنوان افسردگی تجربه میکنند و به آن “برچسب” افسردگی میزنند، در واقع افسردگی نیست. افسردگی به معنای واقعی شامل دلمردگی و کم انگیزگی میشود، و خیلی از افراد افسردگی به معنی درست را ندارند.
اصغر کیهان نیا، روانپزشک، در مورد دلایل به وجود آمدن افسردگی میگوید: گاهی یک واقعه یا حادثه سنگین میتواند شخص را به افسردگی برساند، مانند فوت یکی از عزیزان، مشکلات عاطفی یا گرفتاریهای شدید. نوعی دیگر از افسردگی نیز که به طلاق مربوط میشود، تأثیر زیادی بر افراد دارد، به طوریکه بعد از طلاق، فرد ممکن است دچار احساس خلأ عاطفی شده و افسرده شود. همچنین شرایط اجتماعی، مانند بیکاری نیز میتواند به بروز افسردگی منجر شود.
عوامل اجتماعی
او بر این باور است که عوامل اجتماعی، مانند قطع ارتباط عاطفی میان انسانها و همچنین بیاعتمادی مردم به مسئولان، در بروز افسردگی تاثیرگذار است. در چنین شرایطی، مردم ممکن است احساس کنند که دولت و مسئولان حامی آنها نیستند و این باعث ناامیدی و افسردگی آنها میشود؛ که ممکن است در نهایت به مهاجرت و قطع ارتباط افراد با جامعهاشان منجر شود و نوعی اعتراض به حساب آید.
کیهان نیا همچنین بیان میکند که دوران یائسگی در زنان، دوره حساسی برای بروز افسردگی است. در این دوران، بسیاری از خانمها به دلیل احساس یأس، ناامیدی و بیخودگی دچار افسردگی میشوند.
او در توضیح دلیل بیشتر بودن افسردگی در زنان نسبت به مردان میگوید: مردان معمولاً فعالیتهای اجتماعی بیشتری دارند و میتوانند راحتتر از خانه خارج شوند، در حالی که زنان ممکن است با محدودیتهایی مواجه باشند.
ادامه دارد
اختلالات خلقی، گروهی از اختلالات بالینی هستند که فرد به شدت دچار رنج و عذاب میشود. افرادی که دچار خلق بالا هستند (مانیا) معمولاً احساس شادی بیش از حد، پرش افکار، کاهش نیاز به خواب، افزایش اعتماد به نفس و احساس خودبزرگبینی دارند. در افرادی که دچار خلق افسرده هستند، از دست دادن انرژی و علاقه، احساس گناه، دشواری در تمرکز، کاهش اشتها و افکار مرگ یا خودکشی دیده میشود. نشانهها و علائم دیگر این اختلالات شامل تغییرات در سطح فعالیت، تواناییهای شناختی، نحوه صحبت کردن و عملکردهای زیستی مثل خواب و فعالیت جنسی هستند. این تغییرات میتواند به اختلال در روابط اجتماعی، شغلی و بینفردی بیمار منجر شود.
دکتر پور فرخ نیز افزود: شيوع افسردگی در زنان تقریباً دو برابر مردان است که میتواند به دلیل تغییرات بیولوژیکی و هورمونی باشد. از جمله عوامل مهم در بروز نوسانات خلقی در زنان میتوان به سندرم پیش از قاعدگی اشاره کرد که شیوع آن (۵ تا ۷ درصد) است. این سندرم شامل علائم جسمی، روانی و احساساتی است که میتواند منجر به خلق پایین شود و از نشانههای مهم آن میتوان به کجخلقی، تنش، اضطراب، ناراحتی و تحریکپذیری اشاره کرد. همچنین مشکلاتی مانند استرس، بیخوابی، سردرد، خستگی، نوسانات خلقی و تغییر در میل جنسی نیز به عنوان شکایات اصلی مطرح میشوند. از مهمترین روشهای درمانی بعد از درمان دارویی میتوان به تغییر سبک زندگی اشاره کرد. انجام
ورزش های سبک، کاهش مقدار نمک در رژیم غذایی، مصرف مکمل های غذایی شامل ویتامین ها و مواد معدنی، خوردن سبزیجات تازه و میوه، کاهش مصرف کافئین و نوشیدن دم نوش های گیاهی، می توانند به کاهش علائم ناخوشایند کمک کنند. همچنین انجام تکنیک های آرامش، ریلکسیشن، یوگا و ماساژ بدن نیز می تواند مفید باشد.
این متخصص ادامه داد: افسردگی به دلیل یائسگی: یائسگی یک مرحله جدید در زندگی زنان است که برای سازگاری و فهم تغییرات آن، باید اطلاعات و آگاهی زنان و خانوادههایشان و همچنین جامعه افزایش یابد. در دوران یائسگی، بسیاری از زنان به دلیل تغییرات جسمی زیاد ممکن است با مشکلات روحی و روانی مواجه شوند، از جمله افسردگی، تغییرات خلق و خو، خستگی، اضطراب، استرس، تحریک پذیری و عصبانیت. افسردگی پس از زایمان نیز نوعی دیگر از افسردگی است که در آن، مادر ممکن است در یک لحظه احساس شادی کرده و در لحظه بعد احساس غم و ناراحتی کند. او ممکن است احساس خشم، غم یا خستگی کند. این احساس معمولاً فقط چند روز طول میکشد و معمولاً بین ۳ تا ۶ هفته پس از زایمان کاهش مییابد.
این روانشناس در پایان اشاره کرد: افسردگی فصلی: این نوع افسردگی در برخی افراد حساس بیشتر پیش میآید و شدت آن در فصل های پاییز و زمستان افزایش مییابد. کوتاه شدن روزها و کاهش نور خورشید باعث کاهش تولید ملاتونین میشود و این میتواند به بروز افسردگی فصلی کمک کند، به ویژه در افرادی که بیشتر در معرض خطر هستند. به این افراد توصیه میشود که از خوابیدن در طول روز پرهیز کنند و در صورت نیاز به خواب در بعد از ظهر، حتماً قبل از یک ساعت و قبل از خواب شبانه بیدار شوند. همچنین پیشنهاد میشود که در روزهای آفتابی به مدت نیم ساعت پیادهروی کنند تا از انرژی خورشید بهرهمند شوند.
زنان، افسردگی،اخلاقیات، نوسانات خلقی،علت،دلیل نوسانات
گردآوری: رضیم