آیا میدانید

۲۶ مهر روز همیاری با مصدومان مین گرامی باد !

بهترین آپلیکیشن آشپزی

۲۶ مهر روز همیاری با مصدومان مین

۲۶ مهرماه ۱۳۹۲، هفت کودک در روستای نشکاش در مریوان، کردستان بر اثر انفجار مین زخمی شدند. در این حادثه، گشین دختر ۱۱ ساله پایش را از دست داد و آلا که فقط ۷ سال داشت، یکی از چشمانش را برای همیشه از دست داد.

علی‌رغم اینکه بیشتر قربانیان مین، مردان هستند و آنها نیز از اثرات این سلاح‌های خطرناک رنج می‌برند، اما زنان نجات یافته غالباً به دلیل جنسیت خود فشار و سختی‌های بیشتری متحمل می‌شوند. جنگ ایران و عراق، یکی از طولانی‌ترین جنگ‌های قرن بیستم بوده است.

هشت سال بعد از شروع جنگ، صلح به شهرها و روستاها برگشت و تلاش‌های بازسازی آغاز شد.

در طول جنگ، تقریباً بیست میلیون مین در زمین کار گذاشته شد. پس از پایان جنگ، گروه‌های پاکسازی برای از بین بردن این خطرها دست به کار شدند، اما هنوز مین‌های زیادی در زمین باقی مانده‌اند و با گذشت زمان به نظر می‌رسد که آنها ریشه دوانده‌اند. هنوز کودکان، زنان و مردانی وجود دارند که در زمان صلح، بهای جنگی را که سال‌ها پیش به پایان رسید، می‌پردازند.

گشین و آلا همیشه در ذهن من هستند و من همیشه نگران آینده آنها هستم.

فرهنگ و آداب و رسوم در زندگی این زنان روستایی بسیار تأثیرگذار است. بعضی اوقات حتی آموزش در روستاها و شهرهای مرزی با مشکلاتی روبرو می‌شود. به طور کلی، دو دسته برای زنان قربانی مین وجود دارد؛ دسته اول زنانی هستند که به طور مستقیم قربانی این سلاح‌های خطرناک شده‌اند. این زنان ممکن است به دلیل برخورد با مین دچار معلولیت شوند و اعضای بدنی شان آسیب ببیند.

دسته دوم، زنانی هستند که خانواده یا نزدیکانشان دچار آسیب می‌شوند.

در دسته اول، زندگی این زنان به شدت تغییر می‌کند. اگر این افراد کمتر از سن ازدواج باشند، معمولاً شانس تشکیل خانواده را از دست می‌دهند و این قضیه برای بیشتر دختران صدق می‌کند.

۲۶ مهر روز همیاری با مصدومان مین گرامی باد !

زن بودن در جوامع عشایری و روستایی ویژگی‌های خاصی دارد. در این جوامع، زنان به شکل مستقیم در تأمین معیشت خانواده نقش دارند. وقتی این زنان در اثر حادثه یکی از اعضای اصلی بدنشان را از دست می‌دهند، نه تنها نمی‌توانند کار کنند، بلکه به کمک نیز نیاز دارند.

زمانی که یکی از افراد تأثیرگذار در جامعه توانایی خود را از دست می‌دهد، مسیر زندگی او نیز عوض می‌شود و او به انزوا و تنهایی می‌رسد. مسئله دیگری که اهمیت دارد، دیدگاه جامعه به این دختران معلول است. برخی از اوقات جامعه ایران به شکل انسانی با معلولان برخورد نمی‌کند و این موضوع باعث می‌شود که این زنان از جامعه کنار بگذارند و طرد شوند.

برای بسیاری از آنها، نشستن در خانه به مراتب راحت‌تر است تا تحمل نگاه‌های عجیب و غریب دیگران. در بعضی موارد، خانواده‌ها به دلیل حضور دختر معلولشان دچار مشکل می‌شوند و حتی حاضر به پیگیری مشکلات او نیستند. مثلاً در یک حادثه، دختر بچه‌ای در حین چرای دام پایش را به خاطر برخورد با مین از دست داد و به دنبال آن یک راس گاو نیز تلف شد.

وضعیت زنان در دسته دوم نیز دردناک است. وقتی مرد خانواده در مناطق روستایی به خاطر نقص عضو ناشی از مین نمی‌تواند کار کند، تمام مسئولیت‌های سنگین زندگی به دوش زن خانواده می‌افتد. در این مناطق، درآمدزایی از طریق مشاغل خارج از زمینه کشاورزی و دامداری معمول نیست.

به همین خاطر زنان مجبورند تا برای تأمین معیشت به مشاغل دیگر مانند آرایشگری یا خیاطی روی بیاورند و تحت فشار اجتماعی قرار می‌گیرند، چون این شغل‌ها با هنجارهای جامعه سازگار نیستند. نان آور بودن زن در خانواده باعث شرمندگی مردان می‌شود، و برخی از آنها حتی از بیان اینکه همسرشان سرپرست خانواده است، خودداری می‌کنند.

علی‌رغم مشکلات جدی که زنان ایرانی به خاطر قربانی شدن ناشی از مین‌ها و دیگر سلاح‌های جنگی تجربه می‌کنند، اما هیچ‌گاه نقش اساسی در فعالیت‌های مربوط به مین‌ها نداشته‌اند. در ایران، مردان به‌عنوان نیروهای پاکسازی غالب شناخته می‌شوند و حضور زنان فقط به آموزش خطرات مین محدود شده است. این در حالی است که زنان می‌توانند در مناطق آلوده به مین نقش مؤثری در پاکسازی داشته باشند.

بدون شک، حضور زنان در فعالیت‌های ضد مین می‌تواند به تعادل این شغل «مردانه» کمک کند و راه را برای پاکسازی ایران از مین‌ها هموارتر سازد.

سایت رضیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا