آیا رابطه زناشویی باعث چاقی و اضافه وزن میشود؟ (2 نکته مهم)

“`html
ازدواج زنان و مردان را چاق می کند
یک مطالعه جدید نشان داده است که ازدواج باعث چاقی مردان میشود. این پژوهشگران در دانشگاه متروپولیتن لیدز متوجه شدهاند که مردان متأهل معمولاً از مردان مجرد چاقتر هستند. یکی از دلایل این موضوع این است که بعد از ازدواج، مردان به خوردن خوراکیهای شیرین مانند کلوچه، کیک و پای میوه تمایل بیشتری پیدا میکنند. پژوهشگران هنوز مطمئن نیستند که چرا ازدواج باعث تغییر در نگرش مردان نسبت به وزنشان میشود، اما یکی از احتمالها این است که پس از روز عروسی، آنها احساس راحتی بیشتری میکنند.
همچنین مردانی که با یک همسر که در آشپزی خوب است ازدواج میکنند، احتمالاً غذاهای متنوعتر و خوشمزهتری نسبت به قبل میخورند. برخی از خانمها ممکن است به عمد به شوهرانشان بیشتر غذا بدهند تا جذابیت آنها برای دیگران را کاهش دهند. پژوهشگران معتقدند که با وجود این نوع فشارها، در نهایت این خود مردان هستند که تصمیم میگیرند چگونه با وزن و ظاهرشان مواجه شوند. اما همه نتایج این مطالعه منفی نیستند.
چراکه به نظر میرسد مردان متأهل میوه و نان سبوسدار بیشتری نسبت به مردان مجرد مصرف میکنند. همچنین مردانی که روزهای تجرد خود را گذراندهاند کمتر از کباب و برگر استفاده میکنند. مردان متأهل نسبت به مردانی که همسرشان را ترک کردهاند، بیشتر ماست میخورند و در مقایسه با کسانی که همسرشان را از دست دادهاند، شکلات بیشتری مصرف میکنند.
گفتگو با مشاور در خصوص چاق شدن زنان بعد از ازدواج
متاسفانه عدم توجه به ظاهر و سلامتی بعد از ازدواج بیشتر به یک مشکل روانشناختی مربوط میشود تا یک مسأله اجتماعی. این موضوع نشان میدهد که فرد ممکن است خودش را دوست نداشته باشد! و این علامتی از عدم رضایت از خود است. پیش از ازدواج، ما به خودمان بیشتر رسیدگی میکنیم چراکه میخواهیم مورد محبت دیگران قرار بگیریم و به همین دلیل به ظاهر و تناسب اندام خود اهمیت میدهیم.
بعد از اینکه آن شخص ما را دوست داشت و ازدواج کرد، ممکن است احساس کنیم که دیگر نیازی نیست به خود برسیم. این تصور نادرست که چون همسر داریم دیگر نیازی نیست به زیبایی و سلامتی خود اهمیت دهیم، ممکن است در ذهن ما شکل بگیرد. ما میپنداریم که چون همسر ما ما را انتخاب کرده، دیگر چه فرقی میکند که چاق هستیم یا لاغر و یا اینکه صورتمان جوش دارد یا نه!
در روانشناسی میگویند اگر کسی خود را دوست نداشته باشد، نمیتواند به طور واقعی دیگری را نیز دوست داشته باشد. این شخص که قبل از ازدواج به خود توجه نداشت، پس از ازدواج نیز به خودش اهمیت نخواهد داد، به ویژه که میداند همسرش او را دوست دارد و همیشه در کنارش خواهد بود. او حتی برای خودش نیز حاضر نیست به ظاهر و سلامتیاش رسیدگی کند. این مسئله نشان میدهد که ممکن است این فرد به معنای واقعی همسرش را نیز دوست نداشته باشد و بنابراین حاضر نیست برای خوشحالی او تلاش کند.
البته باید بگویم که درصد کمی از خانمها بعد از تاهل کاملاً از خود دست میکشند و توجهی به ظاهر و اضافه وزن و سلامتشان ندارند. بخشی از این مشکل به این دلیل است که در فرهنگ ما مفهوم «خودت را دوست داشته باش» و «برای خودت ارزش قایل شو» جدی گرفته نمیشود. متاسفانه به افرادی که به خود احترام میگذارند و خود را دوست دارند برچسب خودخواهی میزنند.
به همین خاطر اگر خانمی یا آقایی به ظاهر و وضعیت سلامتی خود توجه کند، معمولاً به او برچسبهای مختلفی میزنند: «فلانی زن زندگی نیست، دائما در حال ست کردن لباسها و محافظت از پوستش است!» یا «فلانی مرد زندگی نیست، دائم در حال ورزش کردن و رسیدگی به ظاهرش است.» این جملات و کنایهها بخشی از برچسبهایی هستند که به افراد زده میشود.
به واقع
“““html
آیا ممکن است کسی علاوه بر انجام کار و وظایف زندگی زناشویی، بتواند ورزش روزانه هم داشته باشد؟
آیا او میتواند کتانی و لباس ورزشی بپوشد؟
آیا میتواند به سلامت دندانهایش اهمیت بدهد؟
آیا میتواند عطر و ادکلن برند و مد روز استفاده کند؟!
آیا باید او را برای توجه به خودش و در حقیقت همسرش تشویق کنیم یا نه، باید به او انتقاد کنیم؟ ممکن است شما وقتی به یک فروشگاه میروید، به مطب پزشک مراجعه میکنید یا وقتی که با اربابرجوعی در محل کارتان برخورد میکنید، با افرادی مواجه شوید که به خوبی خود را میآرایند. در ابتدا چه احساسی دارید؟ احتمالا از خرید از آن فروشنده یا نشستن در کنار آن پزشک احساس خوبی دارید و با خوشحالی به سوالات اربابرجوع پاسخ میدهید.
حالا فرض کنید که: آن اربابرجوع بوی نامطبوعی میدهد، وقتی دهانش را باز میکند، متوجه میشوید که ماههاست مسواک نزده و… حالا در وقت برخورد با او چه حسی دارید؟
در تمام این مثالها، اولین نکتهای که به ذهن شما میرسد این است که آن شخص، چه خانم یا آقا، در قدم اول برای خود اهمیت قائل نیست و در مرحله بعدی، برای دیگران نیز ارزشی قائل نیست. این نمونهها بیشتر مربوط به محیطهای خارج از خانه است و فرصت ملاقات با این افراد معمولا کوتاه است، بنابراین ممکن است خیلی اهمیتی نداشته باشد که شما امروز با چنین فردی برخورد کردید، یا به مطب پزشکی رفتید که به اندازه کافی توجه به ظاهر ندارد.
آیا زندگی با چنین افرادی که ظاهر نازیبا دارند و زیر یک سقف هستند، راحت است؟ یکی از مراجعان به من گفت: «همسرم دوستم ندارد و حتی یک بار هم برای استقبال از من نیامده و پاکت میوه را از دستم نگرفته است، چه برسد به اینکه با من صحبت کند و روابط خوبی داشته باشد. او در طول ازدواج ما به شدت تغییر کرده است.»
من همسر او را خواستم و این مسئله را با او در میان گذاشتم. میدانید پاسخ او چه بود؟
«خانم دکتر! در ابتدای آشنایی و ازدواج، هر بار که به خانه میآمد، دوش میگرفت و موهایش مرتب بود و بوی خوبی میداد (چرا که شغلش تعویض روغن است)، اما حالا میگوید خسته است و فقط صبحها که میخواهد به کار برود دوش میگیرد و لباس تمیز میپوشد. من فکر میکنم اگر او مرا دوست داشت، باید مانند قبل به خود اهمیت میداد و خود را مرتب نگه میداشت تا من هم به او تمایل داشته باشم… »
نمونه دیگری، خانمی بود که به من مراجعه کرد و گفت شوهرش مدام میگوید میخواهم زن دیگری بگیرم و تو را طلاق بدهم. ظاهر آن خانم مناسب بود، اما او کمی اضافهوزن داشت. همسرش گفت: «من به او لباسهای تنگ و راسته میخرم تا به او بفهمانم که پس از عروسی چاق شده است و امیدوارم خود را لاغر کند، اما او به этом چیزی اهمیت نمیدهد. من با این کارم خواستهام را به او اعلام میکنم، اما عدم توجه او نشاندهنده این است که نسبت به انتظارات من ارزشی قائل نیست.
به همین دلیل میگویم تو دیگر برای من مناسب نیستی و به شوخی میگویم که میخواهم یک زن خوشتیپ و ورزشکار داشته باشم…» اگرچه این صحبتها حتی به صورت شوخی هم نادرست هستند و باعث سوء تفاهم میشوند، اما آیا نباید آن خانم به خواسته منطقی شوهرش پاسخی بدهد؟ آن خانم گفت: «فکر نمیکردم این موضوع برای شوهرم اینقدر مهم باشد! من هنوز همان آدم قبلیام که او دوست داشت. این موضوع چه ربطی به چاقی و لاغری دارد؟!»
لذت بردن از ظاهر و تناسب اندام یکدیگر برای همسران بسیار حائز اهمیت است و این مسئله، به همراه اخلاق و رفتار خوب، نقش کلیدی در روابط صمیمانهتری دارد و حتی میتواند رابطه جنسی بهتری نسبت به قبل ایجاد کند. دیگر کمتر کسی میتواند نقش مهم و اثرگذار روابط جنسی را در تقویت پیوندهای زناشویی انکار کند. افرادی که از رابطه جنسی با یکدیگر لذت میبرند، در حل مسائل و مشکلات زندگی نیز میتوانند با استفاده از راهنماییهای مشاور موفقتر عمل کنند.
به این خانم و همه افراد مشابه او میگویم که کافی است علل رضایت کم جنسی همسران را بررسی کنند، حتما آثار مشکلات اینچنینی را خواهند یافت. خداوند، خالق زیباییها، انسانها را به گونهای آفریده است که همانند خودش عاشق زیبایی باشند و به آن جلب شوند. هیچکس نمیتواند بگوید که بین یک مرد شیکپوش با اندام متناسب و مردی با شکم برآمده و موهای نامرتب، اولی را ترجیح نمیدهد.
“““html
ترجیح ندهید. کافی است کمی دقت کنید و ببینید اگر این دو آقا، فروشنده یک غرفه و همکار هم باشند، خانمها و آقایانی که خریدارند، به سراغ کدام یک میروند و درخواست خود را مطرح میکنند.
میدانید چرا؟ شما حتماً در نگاه اول با خود میگویید: «این فروشنده که حال و حوصله ندارد و برای خودش وقت نگذاشته، چطور میتواند برای من وقت بگذارد و درباره اجناسی که میخواهم بخرم، توضیح دهد و اطلاعات خوبی بدهد؟» بنابراین به سراغ فروشنده دیگر میروید، چون او به احترام ما با ظاهری آراسته سر کار آمده و به ما، که مشتریانش هستیم، احترام گذاشته. شما هیچ احساسی به آن فرد ندارید و به عنوان گذری به این موضوع فکر میکنید. حالا به من بگویید چگونه ممکن است درباره کسی که خیلی دوستش دارید (و او هم شما را دوست دارد و هم اکنون همسرتان است) بیتفاوت باشید یا انتظار داشته باشید او توجه به ظواهر را نادیده بگیرد؟
تاکید میکنم برای حفظ روابط زناشویی و تقویت عشق و محبت در زندگیتان، حتماً به نیازهای یکدیگر اهمیت بدهید. شما نیاز دارید در کنار کسی زندگی کنید که برایتان ارزش قائل است و هر روز چیزهای زیبا را به شما هدیه میدهد. این چیزهای زیبا از جمله کلمات زیبا، لبخندهای دلنشین و… هستند. مطمئن باشید که دیدن لبخند زیبا و دندانهای سفید و تمیز، جذابتر است. این من و شما هستیم که باید کمک کنیم افکار نادرستی که در فرهنگ جامعه وجود دارد، اصلاح شوند.
پس نباید اجازه بدهیم که مردم یک خانم نامرتب با پوستی پژمرده و موهایی ژولیده و دستهایی که زیباییشان را از دست دادهاند و لباسهایی که بوی نامطبوع غذا میدهند، به عنوان «زن زندگی» بشناسند. باید تلاش کنیم این فرهنگ را جا بیندازیم که خوددوستی بسیار ارزشمند است و اگر کسی به خودش اهمیت ندهد، نمیتواند به واقع همسرش یا بچههایش را دوست داشته باشد. دوست داشتن، امری دائمی و نیازمند مراقبت همیشگی است. اگر میخواهیم این عشق و علاقه واقعی بین ما و همسرمان همیشه باقی بماند، باید به آن توجه کنیم.
خلاصه اینکه
• بوی بد بدن و دهان و وضعیت ظاهری نامناسب، ناخوشایند است و فرقی نمیکند چه کسی آن را داشته باشد. حتی وقتی کودک شما بوی بدی بدهد و کثیف باشد، بلافاصله او را میشویید و لباسهایش را عوض میکنید و بعد او را در آغوش میفشارید و میبوسید؛ چه برسد به آدمی بالغ که همسر شماست.
آیا رفتار مناسبی در مواجهه با او دارید؟
قطعاً به عقب خواهید رفت و احساس خوبی نخواهید داشت. این ذات ما است که به زیبایی جذب میشویم، چون اینطور خلق شدهایم. گاهی خیلی صریح به یک خانم یا آقای مراجعهکننده میگویم: «این چه وضعی است؟ چرا این همه اضافه وزن دارید؟» و آنها بر اساس تفکر معمول میگویند: «خب، چه اشکالی دارد؟ مگر عشق و علاقه به این چیزهاست؟»
بله، همه چیزهای زیبا ما را جذب میکنند و چیزهای زشت و ناخوشایند ما را دور میکنند. دور شدن در اینجا به معنای کمرنگ شدن روابط عاطفی همسران و فاصله گرفتن آنها از یکدیگر است.
بدون شک همسر شما در یک نگاه ساده در جمع خانوادگی یا مهمانی دوستانه مقایسه میکند که: «همسر فلانی با وجود زایمان چه قدر خوشاندام است… شوهر دوستم با اینکه خیلی بزرگتر از همسر من است، چهقدر اندام متناسبی دارد … فلانی چهقدر زیبا لباسهایش را ست کرده…» بنابراین گمان نکنید همسرتان متوجه این چیزها نمیشود یا برایش مهم نیست.
شما خانم محترمی که به خاطر دلایل روانی خود را دوست ندارید، گاهی اینطور عمل میکنید و در زندگی مشترک خودتان را رها میکنید و تبدیل به یک زن خانهدار میشوید، نه زنی که مورد علاقه و احترام همسرش باشد. یا شما آقای محترم به ماشین پولسازی تبدیل میشوید که فراموش کردهاید چطور بوی لوسیون بعد از اصلاح شما یا عطر مخصوصتان فضای اطراف را پر میکرد و برای همین همسر شما دائماً شما را مقایسه میکند یا از شما بهانه میگیرد.
بیایید به جای اینکه خودتان را پشت این افکار نادرست پنهان کنید و به خودتان برچسب «زن زندگی» و «مرد زندگی» بزنید،
“`
به حل کردن مشکل اصلی خود (عدم عشق به خود) توجه کنید. به جای اینکه افرادی که مرتب و متناسب هستند را خودخواه بنامید یا خود را با توجیهات بیخود سرگرم کنید، باید به دنبال راهحلهای واقعی باشید.
صحبت کردن با خودتان را متوقف کنید که «خب، من دو بچه زایمان کردم، طبیعیه که چاق بشم»، «مرد یعنی این، این کارها دیگه مردانه نیست، ضدآفتاب و مرطوبکننده یعنی چی؟!» ما میخواهیم یا نمیخواهیم، زیباییها ما را جذب میکنند. داشتن ۴ یا ۵ بچه یا اتومبیل گرانقیمت نیست که همسر شما را جذب کند، بلکه زیبایی و آراستگی شماست که او را همیشه به شما نزدیک میکند. با مدیریت زمان و انرژی، علاوه بر مراقبت از بچهها، به ظاهر خودتان هم رسیدگی کنید.
پرسش: من ۲۵ سالم است، قد ۱۷۰ سانت و وزن ۵۵ کیلو دارم. از مدتی پیش تصمیم به افزایش وزن گرفتم اما هر چه غذا میخورم، وزنم افزایش نمییابد. قبلاً اشتها نداشتم اما حالا با رغبت غذا میخورم، اما وزنم ثابت است و به نظر میرسد که استعداد چاقی ندارم. فعالیت من هم کم است زیرا مغازهدار هستم و در مغازه مینشینم. در ضمن متاهل هستم و یک فرزند هم دارم. آیا ممکن است روابط زناشویی باعث عدم افزایش وزن من شوند؟
پاسخ: وزن طبیعی شما بین ۵۳ تا ۷۲ کیلوگرم است و بر این اساس، وزن شما در محدوده طبیعی قرار دارد. اما اگر بخواهید میتوانید تا ۶۲ کیلوگرم نیز وزن اضافه کنید. برای این منظور نباید عجله کنید و به تدریج به این هدف برسید. برای افزایش وزن مناسب، باید به دو نکته مهم توجه کنید: رژیم غذایی درست و ورزش روزانه. اگر یکی از این دو را نادیده بگیرید، ممکن است به هدف خود نرسید یا بدن شما متناسب نشود.
توصیههای غذایی برای شما مفید خواهد بود:
• در هنگام غذا خوردن تنها بر روی غذا تمرکز کنید و از حواسپرتی مانند تلویزیون و روزنامه پرهیز کنید.
• از خوردن غذاهایی که اشتهای شما را کم میکنند، مانند شیرینی و شکلات، تا حد ممکن دوری کنید.
• سعی کنید ساعتهای مشخصی برای وعدههای غذایی خود داشته باشید؛ یعنی برنامه غذاییای منظم داشته باشید.
• به غذا به عنوان بخشی از درمان خود نگاه کنید؛ یعنی نگوئید اشتها ندارم. تصور کنید که دارید دارو مصرف میکنید.
• از خوردن غذاهای خوشمزه با فاصله زمانی کم و در مقادیر کم استفاده کنید.
• غذاهای پرکالری مصرف کنید که آسان خورده میشوند؛ مثل دسرهای مختلف، ماست و شیر پرچرب.
• غذا را سرد یا با دمای عادی میل کنید تا طعم و بوی آن کاهش یابد.
• حتماً صبحانه بخورید.
• سعی کنید زمان غذا خوردن را خوشایند و دلپذیر کنید.
• در منزل با خانواده و در خارج از منزل با دوستان خود غذا بخورید.
• پس از اتمام غذا، مایعات نوشیدنی را بنوشید زیرا نوشیدن آب در حین غذا باعث زودتر پر شدن شما میشود.
• قبل از خوردن غذا، چند دقیقه ورزش سبک انجام دهید.
• خودتان را مجبور به خوردن نکنید.
• آبگوشت یک مکمل طبیعی برای افزایش اشتهاست زیرا منبع خوبی از روی است.
بهترین روش برای افزایش وزن و تقویت عضلات، با تمرینات بدنسازی و ورزشهای قدرتی است. البته برای جلوگیری از افزایش چربی و حفظ وزن، تمرینات هوازی نیز در کنار تمرینات قدرتی توصیه میشود. تمرینات هوازی شامل دویدن، شنا کردن، دوچرخهسواری، قایقرانی و پیادهروی هستند. درباره نوع و مدت زمان ورزش با یک کارشناس تربیت بدنی یا مربی ورزشی مشورت کنید. رابطههای زناشویی هرچند ممکن است برخی کالریها را مصرف کند، اما بعید است تأثیر خاصی بر لاغری شما داشته باشد.