تفاوت ضرب المثل و کنایه کلاس ششم

تفاوت ضرب المثل و کنایه چیست ؟
کنایه و ضربالمثل دو نوع بیان در زبان هستند که هر کدام معنی و کاربرد خاص خود را دارند. اما بسیاری از کنایهها در کتابها و نوشتههایی که درباره ضربالمثلها وجود دارد، آورده شدهاند و این موضوع باعث شده که پژوهشگران و نویسندگان کمتر به اختلاف بین این دو مفهوم توجه کنند.
تفاوت کنایه و ضربالمثل در موارد زیر مشخص میشود:
- در کنایه، معنی نزدیک به هیچ عنوان مورد نظر نیست، در حالی که در ضربالمثل، معنی نزدیک هم در نظر گرفته میشود. برای مثال: «آب در هاون کوفتن» هیچ معنی نزدیک ندارد، اما «قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود» میتواند معنی نزدیک هم داشته باشد.
- کنایه نیاز به توضیح دارد، ولی ضربالمثل نه. به طور معمول در فرهنگهای لغت، معنی ضربالمثلها توضیح داده نمیشود، اما کنایهها توضیح دارند. مثلاً «در پوستین خلق افتادن» یعنی غیبت کردن.
- کنایه معمولاً به شکل فعل است، در حالی که ضربالمثل میتواند جملهی کامل، مصراع یا یک بیت باشد.
فرق ضرب المثل و کنایه
کنایه به معنای سخن گفتن به طور غیرمستقیم است و در ادبیات به معنای داشتن دو مفهوم، یک نزدیک و یک دور، میباشد که منظور گوینده معمولاً مفهوم دور است. مثلاً در بیت زیر:
حساب خود نه کم گیر و نه افزون منه پا از گلیم خویش بیرون
«پا را از گلیم خود درازتر کردن» دو معنی دارد: 1- مراقب باش پایت از روی فرش بیرون نرود. 2- به طور کنایی؛ حدود و حدود خودت را رعایت کن.
ولی ضرب المثل به معنای گفتاری است که معمولاً دارای یک داستان آموزنده میباشد و ساختار آن با کنایه متفاوت است. زیرا در ضربالمثل، جمله کامل است. مانند: عاقبت جوینده یابنده است. کار نیکو کردن از پر کردن است. ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است.
ضرب المثلها در مواردی به مفهوم کنایی استفاده میشوند. مثلاً از جمله آخر وقتی استفاده میکنیم که میخواهیم بگوییم هنوز وقت هست و نباید ناامید شد.
ضرب مثل { یک مصراع یا بیت مشهور برای نصیحت کردن یا مثال زدن }
*نابرده رنج گنج میسر نمی شود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
*دشمن دانا که غم جان بود بهتر از دوستان نادان
*هرکه در او جوهر دانایی است بر همه چیزیش توانایی است
*نگردد شاخک بیبن برومند * گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی
*زی تیر نگه کرد و پر خویش بر او دید گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست
*کم گوی و گزیده گوی چون دُر تا ز اندک تو جهان شود پُر
کنایه { جمله یا عبارتی که دارای یک معنی ظاهری و یک معنی دور و پوشیده باشد، اما در متن منظور معنی دوم و پنهان آن باشد)
*پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوّتش گم شد (کنایه : از دست دادن مقام پیامبری)
*امشب دلم به یاد شهیدان گرفته است (کنایه از غمگین بودن)
*بربال عقاب آمد آن تیر جگر سوز و ز اوج مر او را به سوی خاک فرو کاست (کُشنده بودن تیر)
*بی هنر لقمه چیند و سختی بیند (کنایه از گدایی کردن) *گفت جان پدر ! تو نیز اگر بخفتی بِه از آن که در پوستین خلق افتی
*برو ای مرد دست از سر مابردار *پایش از آن پویه در آمد ز دست (کنترلش را از دست داد)
* شد نَفَس آن دو سه هم سال او تنگ تر از حادثه ی حال او (مضطرب و پریشان شدن)