سندرم دست بیگانه چیست؟ (2 نکته مهم)

“`html
یک وضعیت پزشکی عجیب وجود دارد که به نام «سندرم دست بیگانه» شناخته میشود. در این حالت، فرد احساس میکند که دستش بدون کنترل او عمل میکند و نمیتواند آن را مدیریت کند.
برترین ها: تصور کنید که یکی از دستان شما به شما حمله میکند؛ دستی که مدام سعی میکند شما را بزند. یا فکر کنید که برای خرید رفتهاید. وقتی تصمیم میگیرید به سمت راست بروید، یکی از پاهایتان ناگهان به سمت چپ میرود. یا در حال استراحت در یک روز جمعه هستید و دست چپ شما بدون اینکه متوجه شوید، دور گردنت را حلقه میکند. وقتی بیدار میشوید، متوجه میشوید که دست شما دور گردنت قفل شده است و شما به سختی تلاش میکنید تا آن را آزاد کنید. با تعجب به دستتان نگاه میکنید و حس میکنید که این دست شما نیست.
شاید با شنیدن این صحنهها به یاد فیلمهای ترسناک بیفتید، اما باید بدانید که این یک وضعیت پزشکی واقعی است به نام «سندرم دست بیگانه». این وضعیت به گونهای است که فرد احساس میکند دستش تحت کنترل خود او نیست.
سندرم دست بیگانه چیست؟
سندرم دست بیگانه یک اختلال نادر عصبی است که در آن یک دست به طور غیر ارادی کار میکند و فرد احساس نمیکند که چه چیزی در حال انجام است. افرادی که به این بیماری مبتلا هستند، ممکن است علائم خفیفی مانند پاره کردن لباس یا علائم شدیدتری مثل پر کردن دهان با غذا به اندازهای که نزدیک به خفگی شوند، نشان دهند. این وضعیت بیشتر به عنوان یک آزار و اذیت احساس میشود تا یک مشکل پزشکی و بسیاری از مبتلایان مشکلات روانی دارند.
این سندرم با بقیه فرق میکند
این سندرم با حرکات غیر ارادی دیگر مانند لرزش دست یا اختلالات حرکتی مانند کره و دیستونی تفاوت دارد. در اینجا، حرکات به طور خاص هدفمند هستند. دست مبتلا ممکن است شیئی را بردارد و سعی کند از آن استفاده کند یا حرکات سادهای مانند باز کردن دکمه لباس را انجام دهد. بیماران حس دارند که دستشان در حال عمل کردن است، اما اغلب از آن تمرد میکنند و ممکن است رفتارهای عجیبی مانند صحبت کردن با دست داشته باشند.
از کجا آمده است؟
نخستین بار یک پزشک مغز و اعصاب به نام دکتر کورت گلداشتاین در سال ۱۹۰۸ به سندرم دست بیگانه اشاره کرد. دست چپ بیمار او هر کاری که میخواست انجام میداد و حتی یک بار سعی کرد او را خفه کند! از آن زمان، تنها ۴۰ تا ۵۰ مورد شناخته شده است.
باور بر این است که موارد بیشتری ممکن است به عنوان قسمتی از اختلالات روانی دیده شده باشند و به همین دلیل آمار دقیقی در دست نیست. تا کنون، این بیماری به دلیل کمبود تحقیقات کافی و دادهها همچنان ناشناخته باقی مانده است. به تازگی، شواهدی نشان داده که عملکرد بخشی خاص از مغز ممکن است مقصر این بیماری باشد.
عملکرد مغز و دست بیگانه
برای درک سندرم دست بیگانه، باید کمی درباره مغز و عملکرد آن صحبت کنیم. مغز انسان دو نیمکره دارد که هر کدام از چهار لوب تشکیل شده و برای انجام کارهای مختلف مانند حرکت و احساسات همکاری میکنند. لوب پیشانی بخش مربوط به مهارتهای حرکتی و برنامهریزی است و نقطه خوبی برای شروع درک این سندرم است. در این بیماری، توجه به قسمتهای مرتبط با برنامهریزی مهم است.
مثلاً تصور کنید میخواهید چای درست کنید. این کار که به نظر ساده میرسد، یک فرایند پیچیده در مغز دارد. وقتی تصمیم میگیرید چای درست کنید، سیگنالی در لوب پیشانی ایجاد میشود که برنامهریزی لازم برای این کار را انجام میدهد. شما باید یک فنجان بردارید، آن را به دهان ببرید و چای بنوشید، و در نهایت فنجان را در جای خود بگذارید. تمام این مراحل نیاز به سیگنالهایی دارد که از ناحیهای در مغز که از بالای سر تا پایین گوش را شامل میشود و مسئول کنترل حرکات است، ارسال میشود.
“`
بدن است فرستاده میشوند.
لوب پیشانی به این قسمت میگوید که «من چای میخواهم» کلید این اتفاق موفقیت در پیامرسانی جسم پینهای است؛ جسم پینهای در واقع رابط دو نیمکره است و موجب اشتراک اطلاعات بین دو نیمکره میشود و در سندرم دست بیگانه در نتیجه آسیب به اعصاب این منطقه ایجاد میشود. این آسیب اغلب در سکته مغزی و افراد مبتلا به عفونت مغز یا در اثر جراحی مغز نیز ممکن است ایجاد شود. وقتی این منطقه آسیب میبیند، در واقع ارتباط بخشهای مختلف با هم قطع میشود. در سندرم دست بیگانه یک دست عملکرد طبیعی دارد بدون اینکه به دست دیگر پیامی بفرستد و این طور به نظر میرسد که دست دیگر خود بهخود عمل میکند.
سندرم دست بیگانه در سینما و ادبیات
تعداد موارد گزارش شده از سندرم دست بیگانه زیاد نیست اما تعجبآور است که جهان ادبیات و سینما با این شرایط آشناست و در بسیاری از داستانهای تخیلی این بیماری به طور واقعی وجود دارد.
سندرم دست بیگانه برای اولین بار در سال 1935 در فیلم «عشق دیوانه» به نمایش درآمد؛ داستان درباره دکتری بود که دست یک شوهر عاشق را با دست یک قاتل عوض کرده بود. گاهی نیز دست به بدن مربوط نیست؛ مانند فیلم «دست» که در سال 1981 ساخته اولیور استون. ری بردبری، نویسنده مشهور غذاهای تخیلی، وحشت و علمی- تخیلی نیز در داستان کوتاه خود به این سندرم اشاره کرده است.
در سریال سیمپسونها هم میتوان نشانههایی از این بیماری را دید؛ همچنین بازیهای ویدئویی هم از این قاعده مستثنی نیستند اما معروفترین تصویر سندرم دست بیگانه را بدون شک میتوان در فیلم «دکتر استرنجلاو» اثر استنلی کوبریک دید.
در این فیلم، پیتر سلرز در نقش دکتر استرنجلاو روی صندلی چرخدار نشسته و کنترل دست راست خود را به طور مکرر از دست میدهد؛ به طوری که بارها ادای احترام میکند تا قبل از اینکه بتواند با دست چپ آن را کنترل کند. بازی کمدی سلرز با سندرم دست بیگانه یکی از لحظات کلاسیک تاریخ سینما را رقم زد و به همین خاطر، این سندرم اغلب به عنوان «سندرم دکتر استرنجلاو» یاد میشود.
با وجود اینکه این بیماری چقدر نادر است و اطلاعات زیادی در مورد آن وجود ندارد، ویژگی مرموز این سندرم همچنان الهامبخش بسیاری از کارگردانان و نویسندگان است.
تحقیقات چه میگوید؟
تحقیقات درباره این بیماری به دلیل کمبود موارد آسان نبوده اما یک تیم سوئیسی در سال 2007 به نتایج جالبی دست یافتند. پزشکان بر روی یکی از بیماران تصویربرداری FMRI انجام دادند تا ببینند کدام قسمت مغز در حرکات ارادی و غیرارادی فعال است. آنها متوجه شدند حرکات ارادی از لوب پیشانی شروع میشوند و قبل از اینکه به نوار حرکتی برسند، در این ناحیه فعالیت دارند. اما در حرکات ناشی از سندرم، هیچ فعالیتی در لوب پیشانی دیده نمیشود و نوار حرکتی به تنهایی عامل این حرکات است. پیام واقعاً در نوار حرکتی باقی میماند و به لوب پیشانی نمیرسد؛ به همین دلیل، بیماران از حرکات خود بیخبرند.
درمان این بیماری چگونه است؟
در حال حاضر درمان مشخصی برای این سندرم وجود ندارد و معمولاً تنها راهحل، نگه داشتن دست یا حتی بستن آن به پشت است. برخی تحقیقات نشان میدهد اگر فقط یکی از نیمکرهها آسیبدیده باشد، بهبود تدریجی ممکن است.
روایت تارخ و دست بیگانه
اگر یادتان باشد، سال 1371 فیلمی به نام «مجسمه» به کارگردانی و نویسندگی ابراهیم وحیدزاده روی پرده سینماها رفت که امین تارخ نقش اصلی آن را بازی میکرد. این فیلم داستان زندگی مردی به نام بهرام شیرازی را در سه دوره جوانی، میانسالی و پیری روایت میکند. در دوران پیری، بهرام به عنوان استاد دانشگاه و موزیکشناس مشهور میشود. داستان از آنجا آغاز میشود که یک روز صبح بهرام متوجه میشود که دست راستش که نشانه خوبیهای اوست، دیگر به فرمانش نیست و میخواهد خودش عمل کند و این موضوع شروع حوادث بعدی فیلم میشود؛ و این موضوع نیز از سندرم دست بیگانه الهام گرفته شده است.