فرق IQ و EQ افراد در چیست؟

تفاوت IQ و EQ در چیست؟
IQ که به عنوان ضریب هوشی شناخته میشود، میزان تواناییهای شناختی یا تحصیلی یک فرد را نشان میدهد. برای اندازهگیری IQ، آزمونهای استانداردی وجود دارد.
در این آزمونها، افراد در یک زمان مشخص به سوالات پاسخ میدهند و بر اساس این پاسخها، نمرهای میگیرند. این نمره به فرد این امکان را میدهد که خود را با دیگران مقایسه کند. افرادی که در آزمون IQ نمره بالایی میگیرند، معمولاً تحصیلات بهتری دارند. این افراد معمولاً درآمد بیشتری دارند و از نظر جسمی نیز سالمتر هستند.
EQ، به معنی هوش هیجانی، به توانایی یک فرد در درک، کنترل، ارزیابی و بیان احساسات اشاره دارد. افرادی که EQ بالایی دارند، لزوماً نباید تحصیلات زیادی داشته باشند، اما معمولاً در محیطهای کار، عملکرد بهتری نشان میدهند.
افرادی که دارای EQ بالا هستند، خودآگاهی بیشتری دارند و میتوانند به خوبی با دیگران ارتباط برقرار کنند. آنها مسئولیت کارهای خود را به راحتی میپذیرند، دارای انگیزه هستند و میتوانند با احساسات دیگران همدلی کنند.
هیچ ارتباط مشخصی بین IQ و EQ وجود ندارد. نمیتوان از روی IQ یک نفر، EQ او را حدس زد. این خبر خوبی است، زیرا IQ نسبتاً ثابت است.
IQ از زمان تولد تقریباً ثابت است، مگر اینکه به خاطر یک حادثه مانند آسیب مغزی تغییر کند. کسی که اطلاعات جدیدی یاد میگیرد، IQ او تغییر نمیکند. IQ به معنای توانایی یادگیری است.
در مقابل، هوش هیجانی مهارتی قابل یادگیری است و میتوان آن را در خود تقویت کرد. حتی اگر کسی به طور طبیعی EQ بالایی نداشته باشد، باز هم میتواند در این زمینه پیشرفت کند.
هوش هیجانی یعنی توانایی مدیریت احساسات و ایجاد تعادل بین احساسات و منطق، به طوری که ما را به خوشبختی بیشتری برساند. این هوش شامل توانایی شناخت، درک و تنظیم هیجانها و استفاده از آنها در زندگی است.
احساسات شامل چه چیزهایی هستند؟
- خشم: تهاجم، بدخلقی، پرخاشگری، خصومت، تندمزاجی
- اندوه: غم، دل تنگی، ناامیدی، دلتنگی، دلشکستگی
- ترس: اضطراب، بیم، ناآرامی، دلواپسی، وحشت، شوک (ترس ناگهانی)
- نفرت: خوارشمردن، تحقیر، اهانت، بیزاری، اکراه
- شرم: احساس گناه، حسرت، افسوس، پشیمانی
- عشق: محبت، دوستی، اعتماد، مهربانی، پرستش
- شادی: خوشحالی، لذت، سعادتمندی، آسودگی، تفریح
- شگفتی: تعجب، حیرت، بهت، جا خوردن
هوش هیجانی (EQ) شامل چهار مهارت اصلی است
1. خودآگاهی:
این مهارت به درک دقیق احساسات خود و آگاهی از آنها در زمان مناسب اشاره دارد. خودآگاهی همچنین شامل کنترل احساسات و نحوه واکنش به موقعیتها و آدمهای مختلف است.
اگر ما با احساسات خود صادق نباشیم، مانند قورباغهای خواهیم بود که نمیداند چه زمانی باید از آب داغ بیرون بپرد. این قورباغه اگر به تدریج دما افزایش یابد، به راحتی میتواند بپرد، اما به تدریج در آب میماند و میمیرد.
اگر بتوانیم احساسات را پیشبینی کنیم، میتوانیم بهتر تصمیم بگیریم و به خوشحالی برسیم. احساسات مانند صدای درونی ما هستند که ما را راهنمایی میکنند و تنها نیاز به گوش دادن به آنها داریم.
2. خود-مدیریتی:
این مهارت به معنای استفاده از «آگاهی از احساسات» برای حفظ انعطافپذیری و هدایت رفتارهای مثبت است، به این معنی که قادر خواهید بود واکنشهای هیجانی خود را در برابر تمامی مردم و شرایط مختلف کنترل کنید.
کنترل احساسات باعث:
- افزایش توانایی تحمل و مدیریت خشم
- کاهش توهین، درگیری و مزاحمت
- توانایی ابراز خشم به روش مناسب و بدون دعوا
- کاهش معطلی و اخراج
- کاهش رفتارهای پرخاشگرانه و آسیب به خود
- افزایش احساسات مثبت نسبت به خود و دیگران
- کمک به سازگاری بهتر با فشارهای روانی و کاهش اضطراب و احساس تنهایی میشود.
3. آگاهی اجتماعی:
توانایی در شناسایی دقیق احساسات دیگران و درک این که چه اتفاقی در حال رخ دادن است. این معنیاش این است که میتوانید طرز فکر و احساسات دیگران را بفهمید، حتی وقتی خودتان همان احساسات را ندارید و این یعنی همدلی.
پس همدلی یعنی درک احساسات دیگران، یعنی اینکه خود را به جای آنها بگذارید. توانایی همدلی به شناسایی و درک احساسات دیگران وابسته است.
4. مدیریت رابطه:
توانایی استفاده از «آگاهی از احساسات دیگران» برای موفقیت در کنترل و مدیریت تعاملات، همچنین شامل برقراری ارتباط واضح با شرایط و کنترل موثر اختلافات است.
قطعا همه ما دوست داریم که از طرف دیگران تأیید و تشویق شویم. با داشتن هوش هیجانی بالا، میتوانید افراد را جذب کرده و در کنار خود نگه دارید زیرا به جای قضاوت، آنها را قبول میکنید، احساسات خود را بیان میکنید و آنها را تشویق میکنید تا همین کار را بکنند.
شما مسئول احساسات خودتان هستید و هیچوقت تقصیر دیگران را به گردن نمیاندازید، نسبت به احساسات دیگران همدلی و مهربانی نشان میدهید و نیازهای آنها را درک میکنید، اما خود را مسئول برآورده کردن نیازهایشان نمیدانید چون هر شخص خود مسئول احساساتش است و به همین دلیل احساس بار اضافی نمیکنید و دیگران را سرزنش نمیکنید.
شما از نصیحت کردن و گفتن به دیگران که چه کاری انجام بدهند پرهیز میکنید زیرا این کار احساس استقلال آنها را زیر سوال میبرد و ممکن است خشم آنها را بیدار کند. نسبت به آنها صادق هستید، حتی زمانی که باید چیزی را بگویید که ممکن است برایشان خوشایند نباشد.
امروزه برخی والدین به دلیل کنجکاوی در مورد تواناییهای فرزندانشان، به سراغ آزمونهای هوش میروند و برخی افراد که ممکن است صلاحیت انجام این آزمونها را نداشته باشند، با دریافت پول این آزمونها را انجام میدهند.
توجه داشته باشید که استفاده از این آزمونها محدود است و به هیچ عنوان نمیتوان آنها را برای همه افراد و بهطور مرتب، کار تخصصی محسوب کرد.
متخصصان فقط در موارد خاص افراد را برای سنجش هوش به افرادی با صلاحیت ارجاع میدهند. فراموش نکنید که انجام آزمونهای هوش شرایط خاص خود را دارد و فقط آموزش دیدهها و افراد با تجربه قادر به انجام صحیح آن هستند.
همچنین بخوانید: