مسجد سلیمان؛ شهری که قرار بود لندن باشه !!

مسجدسلیمان
مته حفاری در صبح آن روز زمین را شکست و به ثروت دست پیدا کرد. اینجا چاه شماره یک نام گرفت که حالا خشک شده و تبدیل به موزهای شده که در دست شرکت ملی نفت ایران است. این منطقه هنوز هم با نام «نفتون» شناخته میشود.
کشف اولین چاه نفت در مسجدسلیمان
مسجد سلیمان شهر اولینها است. اولین چاههای نفت و گاز، اولین کارخانه گوگردسازی، اولین تصفیه خانه آب، اولین کارخانه تولید برق، اولین خط آهن، اولین باند فرودگاه، اولین باشگاه گلف، اولین فرستنده رادیویی، اولین آموزشگاه رانندگی، اولین پالایشگاه محصولات نفتی و… . در روزهای طلایی مسجد سلیمان، شهر پر بود از چاههای طلای سیاه، انسانهای شیک با لباسهای تابستانی روشن و ساختمانهای زیبا که به روایتها، این شهر را به «لندن» کوچکی تبدیل کرده بود.
اما امروز، مسجد سلیمان شهری است که بیشتر جوانان به امید کار و درآمد از آن مهاجرت کردهاند. شهر پر است از نشتیهای گازترش، گرد و غبار غلیظ و چرب پر از گوگرد، هوای خشک و داغ و بومیانی که به خاطر عشق به شهرشان هنوز در آن ماندهاند. حتی ایجاد دانشگاه آزاد در این شهر هم نتوانسته زندگی را به این شهر بیجان برگرداند، با وجود اینکه حضور دانشجویان معمولاً به رونق کسب و کار در شهرها کمک میکند.
مسجد سلیمان یا لندن؟
در یکی از لحظات بحرانی، آلودگی هوای شهر به بالاترین حد خود رسید و گازهای ترش به مناطق مسکونی نشت کردند. دلیل این نشت این بود که سیستم گازرسانی شهری که به منابع نفت و گاز متصل بود، تصفیه نشده بود و گاز ترش بدون فرایند تصفیه به خانههای مردم میرفت. طرحی برای جابهجایی بخشی از شهر که آلودگی داشت ارائه شد اما به دلیل کمبود اعتبار، این طرح به خوبی اجرا نشد. گفته میشود به جای اینکه مردم را جابجا کنند، قرار است شبکه تصفیه گاز در شهر به راه بیفتد و توسعه پتروشیمی در این شهر دنبال شود. اما مردم با وجود آلودگی زیاد، در برابر قطع گاز ترش و لولهکشی برای گاز تصفیه شده مقاومت میکنند، زیرا گاز ترش رایگان است و برای استفاده از گاز تصفیه شده باید پول پرداخت کنند. همین مشکل است، چرا که درآمدی در دسترس نیست.
خاطرات پیرمردها و پیرزنهایی که در روزهای اوج شهر بچه بودهاند، بسیار شنیدنی است. آنها از روزهایی میگویند که انگلیسیها به شهر آمدند و خانهها یکی پس از دیگری ساخته شد. انسانهایی که از شهرهای دیگر به آنجا مهاجرت کردند. وقتی از خیابانهای مدرنی که سنگفرش شده و محلی برای پیادهروی مردم بود صحبت میکنند، در چشمانشان درخشش خاصی وجود دارد.
شهری که بیش از ۷۰ سال درخشانترین نقطهی این کشور بوده، امروز در حال افول است. قطرههای نفت تمام شدهاند و دیگر کسی خود را موظف نمیداند که به آبادانی شهر کمک کند. انگار که قطره قطره خون از رگهای شهر کشیدهاند و اکنون که در آستانه مرگ است، آن را رها کردهاند… این تنها داستان مسجد سلیمان نیست. خرمشهر، آبادان، سوسنگرد، هویزه، شوش، شوش دانیال، دزفول، اندیمشک، بهبهان، امیدیه، آغاجاری، سربندر… هر کجای خوزستان که نگاه کنید، داستان همین است که گفتیم.