پدرسوخته پدرتو در میارم | یعنی چه و از کجا آمده ؟

پدرسوخته یعنی چه ؟
ما معمولاً وقتی میخواهیم به کسی بیاحترامی کنیم، اولين چیزی که به ذهنمان میرسد، عبارت “پدر سوخته” است.
اما در سالهای اخیر، این اصطلاح دیگر آنقدرها هم به معنای بدی اشاره ندارد و گاهی به عنوان شوخی یا ابراز محبت هم به کار میرود.
برای مثال، وقتی کودکی را میبینیم و رفتار او را دوست داریم، میگوییم: “ببین پدر سوخته چه کودک ناز و باحالی است.”
اما باید بدانیم که این اصطلاح “پدر سوخته” از کجا و چرا وارد فرهنگ ما شده و چرا مردم از آن استفاده میکنند؟
معنی پدر سوخته
پدرسوخته به معنای یک اصطلاح نامناسب است و در زبان روزمره به افرادی که بدجنسی یا اخلاق ضعیفی دارند اطلاق میشود.
در مصر باستان، اگر کسی پولی وام میگرفت و نمیتوانست آن را برگرداند، ضمانت بدهی او جسد مومیایی پدرش بود. اگر او قرضش را نمیپرداخت، طلبکار میتوانست مومیایی پدر را بسوزاند.
به همین دلیل، کسی که با مشکلات مالی روبرو بود، “پدرسوخته” نامیده میشد. به تدریج، این اصطلاح به دیگر کشورها و همچنین ایران راه یافت.
ریشه پدر سوخته
ریشه پدر سوخته به دوران صفویه برمیگردد. در آن زمان، یکی از فجایع این دوره این بود که مردم را زنده زنده میسوزاندند. از جمله افرادی که در این دوران سوزانده شدند، حسن کیا و مراد بیک بودند. حتی قبر عبدالرحمن جامی و ابو نعیم اصفهانی نیز مورد تعرض قرار گرفت و در تبریز نیز قبر یعقوب پادشاه را نبش کردند و استخوانهای او را سوزاندند. به همین خاطر این واژه در زبان فارسی رایج شد و مردم معمولاً میگویند: پدرت را در میارم پدر سوخته، که به سوزاندن و نبش قبر اشاره دارد.
معنی پدرتو در میارم چیست ؟
زمانی که شاه اسماعیل، سلسله صفوی را تأسیس کرد، مذهب شیعه را بهعنوان مذهب رسمی ایران معرفی کرد و به کشتار اهل سنت پرداخت. او با زور شمشیر بسیاری از مردم را به مذهب شیعه گرایش داد تا جایی که بسیاری از اهل سنت به مرزها فرار کردند.
ادوارد براون، محقق انگلیسی، در کتاب “تاریخ ادبیات ایران از عهد صفویه تا زمان حاضر” درباره او مینویسد: “گمان ندارم که از عهد نرون تا کنون چنین ظالمی به وجود آمده باشد”.
یکی از مجازاتهای شاه اسماعیل این بود که به فرمان میداد، اگر پدر مخالفان سنی او مرده باشد، جسد او را از قبر درآورده و در مقابل پسرش بسوزاند. سپس خود را به طرز فجیعی میکشتند.
از آن زمان، عبارات “پدرت را در میآورم” (یعنی پدرت را از قبر در میآورم و میسوزانم) و “پدر سوخته” (یعنی فردی که پدرش را از گور درآورده و سوزاندهاند) بهعنوان تهدید و ناسزا در زبان مردم جابهجا شده است.
روایت دیگری از پدر سوخته
وقتی در زمان یزدگرد، عربها به ایران حمله کردند و کشور را فتح کردند، مردم ایران، که پیرو دین زرتشت بودند، به آتشپرست و کافر نامیده شدند و مجبور شدند به دین اسلام رو بیاورند. در این میان، برخی از مردم خودشان مسلمان شدند و برخی دیگر از ترس جانشان این کار را کردند.
اعراب، افرادی را که مسلمان نمیشدند، بهویژه مردان خانواده را در آتش میسوزاندند تا دیگران بترسند. زنان را به کنیزی میبردند و بچهها را برای خدمت و کار به کار میگرفتند. این بچهها که بزرگ شدند، در خانههای اعراب کار میکردند.
وقتی از اعراب درباره کنیزان و نوکرانشان میپرسیدند، میگفتند: “این پدر سوخته است، نوکر و کلفتی که پدرش در جریان فتح ایران سوزانده شده است.”