کتاب چیست و چه کاربردی در زندگی دارد ؟

“`html
کتاب چیست ؟
کتاب یک مجموعه از صفحات است که میتواند نوشته شده، تصویر دار، چاپ شده یا حتی خالی باشد (صفحاتی که هنوز چیزی روی آنها نوشته نشده است). این صفحات معمولاً با استفاده از جوهر، کاغذ، پوست حیوانات یا مواد دیگر (مثل چسب و نخ) تولید میشوند و به یکدیگر متصل میشوند. هر صفحه در کتاب به نام ورق و هر سمت آن صفحه نامیده میشود.
تعاریف دیگر از لغتنامهها در مورد کتاب، در واقع تعریفی از کتب قدیمیتر به نام کدکس است که در ادامه توضیح داده میشود.
کتاب ۵۰۰۰ سال پیش به وجود آمده است.
حدود ۴۵۰۰ سال پیش، مردم بینالنهرین از لوحهای گلی برای ثبت اطلاعات حکومتی و مالی استفاده میکردند (بیشتر برای شمارش چیزها).
شکل امروزی کتاب (که شاید بتوان از آن به نام کتاب دیروز یاد کرد، با توجه به وجود کتابهای الکترونیکی) حدود ۱۸۰۰ سال پیش به عنوان ابزاری برای نوشتن متون مذهبی مسیحیها ایجاد شد.
در آن زمان، نوشتههایی روی پاپیروس یا چرم مینوشته میشد و سپس با ابزار خاصی به هم دوخته میشدند.
حدود سال ۱۴۴۰، گوتنبرگ دستگاه چاپ را اختراع کرد که باعث شد دسترسی به متون برای افراد آسانتر شود.
فرآیند تهیه کتابهای چاپی هنوز هم از نظر تکنولوژی شبیه به گذشته است، فقط وسایل تغییر کردهاند.
امروزه دیگر لازم نیست برای به صرفه بودن، از یک کتاب هزار نسخه بزنید. میتوانید حتی ۱۰ نسخه کتاب را به دستگاه چاپ دیجیتالی ارائه دهید تا برای شما چاپ کند و گاهی صحافی آن حتی در همان دستگاه یا در یک دستگاه جداگانه انجام میشود.
حدود ۵۰ سال پیش لامپ کاتودی اختراع شد که برای بار اول امکان دیدن تصویر یک کتاب روی صفحه را فراهم کرد، اما پیدایش واقعی یک کتاب الکترونیکی ۳۰ سال زمان برد.
تا همین چند سال پیش (حدود ۱۵ سال) که LCD و LEDهای امروزی وجود نداشتند، نگاه کردن طولانی مدت به یک مانیتور واقعاً سخت و دشوار بود!
بله، در سال 1999 اولین کتاب الکترونیکی به نام Nuvomedia’s Rocket منتشر شد.
نکته جالب این است که این اتفاق چندین سال بعد از انقلاب اینترنت و ظهور آمازون و گوگل افتاد که برای من هم جالب است.
یک نکته مهم که میتوان با آن تفاوت بین یک مقاله و یک کتاب را درک کرد.
بعد از ظهور واکمن، کتابهای صوتی نیز شروع به کار کردند. شاید این اتفاق حتی قبل از انتشار کتاب الکترونیکی بود.
ویژگی های یک کتاب خوب
1. باید تمام شود.
یک فیلم سینمایی را در نظر بگیرید که یک قسمت دارد، مقابل یک سریال که میخواهد شما را به قسمت بعدش بکشاند.
فیلم سینمایی به پایان میرسد و اگرچه ممکن است بخشی از داستان در قسمت بعدی بیاید، اما سعی میکند تمام عناصر لازم را در خود داشته باشد.
کتاب ممکن است به کتابهای دیگر ارجاع دهد، اما نباید دائماً شما را به نسخه بعدی که هنوز منتشر نشده، ارجاع دهد. (کتابهای چندجلدی استثنا هستند و میتوان آنها را به عنوان یک مجموعه با یک هدف واحد در نظر گرفت.)
2. باید جامع حول هدف خود باشد.
تصور کنید که میخواهید در یک جلسه با موضوع مشخصی صحبت کنید.
آن موضوع، هدف جلسه است. اینکه چقدر بتوانید آن موضوع را کامل پوشش دهید، نشاندهنده جامعیت کتاب است.
یک کتاب باید داستانی را به بهترین شکل روایت کند. باید موضوعی را به طور کامل و با توجه به امکاناتی که دارد، مطرح کند.
اگر شما یک مجله بردارید که هر بخش آن به یک موضوع مختلف میپردازد، نمیتوانید آن را یک کتاب در نظر بگیرید.
شاید بتوان به هدف کلی آن مجله اشاره کرد، اما مقالات به صورت کافی با یکدیگر همبستگی ندارند. امروزه برخی از کتابها متداول شدهاند که هر نویسنده یک فصل کتاب را مینویسد.
اگر ویرایشگر و مدیر…
“`
کتابها باید یک هدف مشخص داشته باشند. اگر این هدف وجود نداشته باشد، ما با یک مجموعه مقاله روبرو هستیم.
3. تعداد صفحات لازم
برای نوشتن یک کتاب جامع و کوتاه حول یک موضوع مهم، نویسنده باید بسیار ماهر باشد یا هدف کوچک و جزئی انتخاب کند. بعضی اوقات نیز واژههای کتاب و مقاله به درستی استفاده نمیشوند، اما من فکر میکنم یک کتاب کوتاه به نوعی یک مقاله در نظر گرفته میشود. جالب است بدانید که در سال 1964، در کنفرسی از یونسکو، سعی کردند تعریفی برای کتاب ارائه دهند و به این تعریف رسیدند.
“یک اثر چاپی غیر دورهای با حداقل 49 صفحه که شامل صفحات جلد نمیشود.”
ترجمش میشود:
یک اثر چاپی غیر دورهای که حداقل 49 صفحه دارد و در یک جلد قرار گرفته است.
4. فرآیند مشخص
اگر به فهرست کتاب یا طرح کلی یک مجموعهکتاب نگاهی بیندازید، متوجه میشوید که در آن یک نقشه و فهرست مشخص برای محتوا وجود دارد.
این فرآیند مشخص به شما کمک میکند که اطلاعات را بهتر یاد بگیرید یا آنها را دنبال کنید. لازم نیست فصلها به ترتیب خوانده شوند، بنابراین در ابتدای برخی کتابها، یک نقشه یا درختواره نشان میدهد که کدام فصلها را میتوانید به ترتیب بخوانید.
اما در یک مجله، ترتیب خاصی وجود ندارد و به همین دلیل نقشهای هم ارائه نمیشود. داشتن یک روش مناسب برای دنبال کردن مطالب، بسیار مفید است.
ما اصطلاح دیگری به نام monograph داریم که به معنی رساله است!
این نوع کتاب فقط یک نویسنده دارد و به یک موضوع خاص پرداخته و سریالی نیست (برخلاف مجلهها یا روزنامهها).
در آغاز، تعریفی که از کتاب ارائه میشد تعریفی به نام CODEX بود که میتوانست به این صورت باشد:
“برگهای هم اندازه که به یک لبه متصل شده و معمولاً بین دو جلد قرار گرفتهاند.”
که میشود:
برگهایی با اندازه یکسان که به یک لبه دوخته شده و بین دو جلد قرار گرفتهاند.
اما با گذشت زمان که انواع مختلف کتابها وارد بازار شدند، این تعریف دیگر مناسب نبود.
کاربرد کتاب در زندگی
- مطالعه به جلوگیری از بیماری آلزایمر کمک میکند.
- شما همیشه در حال یادگیری چیزهای جدید هستید.
- افرادی که کتاب میخوانند، احتمالاً فعالتر هستند و در فعالیتهای اجتماعی شرکت میکنند.
- کتاب خواندن به کاهش استرس و بهبود حالتان کمک میکند.
- کتاب درمانی کنید.
- مطالعه باعث میشود به فردی جذابتر تبدیل شوید.
- کتاب خواندن قدرت تحلیل شما را بیشتر میکند.
- با مطالعه، دایره لغات شما گسترش مییابد و به نظر تحصیلکردهتر میرسید.
- باز کردن کتاب باعث میشود نویسنده بهتری بشوید.
- کتاب خواندن به شما کمک میکند دیگران را بهتر درک کنید.
- به طور کلی، کسانی که بیشتر مطالعه میکنند، زندگی و شغل بهتری نسبت به دیگران دارند.
- خواندن یک فعالیت ذهنی فعال است.
- پایههای مهارتهای شما را تقویت میکند.
- واژگان شما را افزایش میدهد.
- به شما کمک میکند با فرهنگها و مناطق مختلف آشنا شوید.
- توانایی تمرکز را افزایش میدهد.
- باعث بالا رفتن اعتماد به نفس میشود.
- انضباط شخصی را تقویت میکند.
- خلاقیت شما را افزایش میدهد.
- این امکان را به شما میدهد تا درباره موضوعات مختلف صحبت کنید.
- کتاب یک سرگرمی ارزان است.
- این امکان را فراهم میآورد که مطالب را به دلخواه خود یاد بگیرید.
- توانایی استدلال شما را تقویت میکند.
- به کاهش اشتباهات شما کمک میکند.
- حس کسالت را کاهش میدهد.
- میتواند زندگی شما را تغییر دهد.
- استرس را کاهش میدهد.
- شما را از مضرات دنیای دیجیتالی دور مینماید.
- مطالعه کتاب همیشه از تماشای فیلم بهتر است.
- این عمل مشارکت ذهنی را ایجاد میکند.
بیشتر بخوانید: