آیا میدانید

۱۳ تکنیک طلایی برای تقویت هوش هیجانی

بهترین آپلیکیشن آشپزی

مجله رضیم | هوش هیجانی که به آن هوش احساسی یا عاطفی نیز گفته می‌شود با ضریب EQ شناخته می‌شود. هوش هیجانی به توانایی شناخت و کنترل احساسات و هیجانات فرد اشاره دارد و به فرد کمک می‌کند تا احساسات خود را بهتر درک کند و با آن‌ها مدیریت کند. یکی از بخش‌های مهم هوش هیجانی، خودآگاهی است که شامل شناخت خود و افزایش اعتماد به نفس می‌باشد.

چگونه هوش هیجانی را تقویت کنیم؟

1. دلسوزی

دلسوزی به توانایی درک احساسات و تجربیات دیگران از موقعیت‌های مختلف اشاره دارد. به عبارت دیگر، یعنی خود را در جای دیگران قرار دادن. دو نوع دلسوزی وجود دارد: یکی دلسوزی مؤثر که به احساسات و واکنش‌های ما نسبت به احساسات دیگران مربوط می‌شود و دیگری دلسوزی شناختی که به توانایی ما در شناسایی و درک احساسات دیگران مربوط می‌شود.

ما معمولاً احساسات خود را براساس واکنش‌های دیگران شکل می‌دهیم. دلسوزی می‌تواند از طریق تجربیات و آموزش‌های مختلف به دست آید. برای بهتر شدن در این زمینه، می‌توانید احساسات خود را به دو دسته واکنشی و دیدگاهی تقسیم کنید، آن‌ها را بنویسید و تحلیل کنید و سعی کنید همان‌گونه که می‌خواهید با شما رفتار شود، با دیگران هم رفتار کنید.

2. خودآگاهی

خودآگاهی به توانایی درک خود و شناسایی عواملی که بر احساسات و رفتار ما تأثیر می‌گذارد، اشاره دارد. این به معنای داشتن دیدگاه روشن نسبت به خود و همچنین چگونگی ادراک دیگران از ما می‌باشد. طبق گفته‌ی دکتر تاشا اوریچ، رهبرانی که به دنبال خودآگاهی هستند و از دیگران بازخورد می‌خواهند، به مزایای زیادی دست می‌یابند.

برای افزایش خودآگاهی، سعی کنید از خود سؤالات عمیق بپرسید و به دنبال بازخورد دیگران باشید.

3. کنجکاوی

آلبرت اینشتین می‌گوید: “من هیچ استعداد خاصی ندارم و فقط کنجکاو هستم.” کسانی که کنجکاوند و به یادگیری علاقه دارند، می‌توانند به راحتی مسیر رشد و پیشرفت را طی کنند. کنجکاوی باعث می‌شود که شما به یادگیری بیشتر تمایل داشته باشید و همین امر در بهبود روابط شما با دیگران هم موثر است.

توماس کامورو نشان می‌دهد که افرادی که EQ بالاتر دارند، نسبت به ناشناخته‌ها و عدم قطعیت تحمل بیشتری دارند و از این طریق به سطوح بالاتری از دانش و یادگیری می‌رسند.

4. ذهنیت تحلیلی

افراد با هوش هیجانی بالا، تفکر عمیقی دارند و تمام اطلاعات موجود را تجزیه و تحلیل می‌کنند. آن‌ها به بررسی اطلاعات قبلی خود پرداخته و از آن‌ها برای پیشرفت استفاده می‌کنند. در واقع، همه انسان‌ها به نوعی تحلیل‌گر هستند و افراد با هوش هیجانی بالا، مانند فیلسوفان واقعی، توانایی تحلیل و حل مسائل را دارند.

“`html

مسائل مختلف را مورد بررسی قرار می‌دهند و به مهم بودن چیستی و چرایی امور و زندگی سالم توجه دارند. داشتن ذهن تحلیلی به معنی داشتن ذائقه‌ای خوب برای پیشرفت است، ذهنیتی که ایده‌های نو را می‌پذیرد و به رشد فکری انسان کمک می‌کند.

5. باور

یکی از اصلی‌ترین عوامل در نگه داشتن کنترل احساسی، استفاده از قدرت باور، هم در حال و هم در آینده است. این اعتقاد وجود دارد که وجود افراد و اشیاء در زندگی شما بی‌دلیل نیست و هر چیزی در نهایت برای هدفی خاص ساخته شده است.

فقط داشتن باور به شما کمک نمی‌کند، بلکه باید آن باورها را به عمل درآورید. وقتی باور خود را با ارزش‌هایی مانند سخت‌کوشی، استمرار و نگرش مثبت ترکیب کنید، زمینه را برای موفقیت و رسیدن به هدف فراهم می‌کنید. رهبران بزرگ معمولاً سعی می‌کنند باور خود را در زمینه‌های کاربردی، احساسی و معنوی به کار بگیرند.

زمانی را به مدیتیشن یا مراقبه اختصاص دهید. به باور خود فکر کنید. سعی کنید نسبت به خود و شخصیتی که می‌خواهید در آینده داشته باشید، باوری عمیق ایجاد کنید. این‌گونه اعتماد و باور در زندگیتان به هم متصل شده و به افزایش شادی و اعتماد به نفس شما کمک می‌کنند.

6. خواسته‌ها و نیازها

افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند می‌توانند نیازها و خواسته‌های خود را از یکدیگر تفکیک کنند. از نظر هرم نیازهای آبراهام ماسلو، نیازها شامل سطوح ابتدایی مانند امنیت، بقا و معاش است. وقتی نیازهای اولیه تأمین شوند، می‌توان به نیازهای دیگر و خواسته‌ها پرداخت.

خواسته می‌تواند شامل چیزهایی مانند داشتن یک خانه بزرگ، اتومبیلی زیبا و حتی یک مدل جدید از تلفن همراه باشد. شما برای زنده ماندن به این چیزها نیازی ندارید، بلکه این نیازها براساس امیال شخصی یا اولویت‌های اجتماعی به وجود می‌آیند. برای تحقق اهداف و حمایت از خود و افرادی که برایتان مهم هستند، بهتر است در شناسایی نیازهای واقعی خود مهارت پیدا کنید. بین نیازها و خواسته‌ها خط روشنی بکشید. افراد باهوش از نظر هیجانی تفاوت بین این دو را می‌شناسند و همیشه نیازهایشان را بر خواسته‌ها ترجیح می‌دهند.

۱۳ تکنیک طلایی برای تقویت هوش هیجانی

7. شوق و علاقه

رهبری الهام‌بخش و عشق به هدف از داشتن شوق و علاقه به یک موضوع یا شخص نشأت می‌گیرد. افراد با EQ بالا معمولاً از شوق و هدف خود برای پیشبرد کارها و هدایت آن به سمت آرزوهایشان استفاده می‌کنند. این شوق می‌تواند به همه جوانب زندگی نفوذ کند و همه افراد اطراف را تحت تأثیر قرار دهد.

شوق و علاقه یک ویژگی اساسی است که به راحتی وقتی آن را احساس کنید یا در دیگران ببینید، قابل تشخیص است. شوق و علاقه به نوعی میل طبیعی، غریزه، محرک، بلندپروازی و عشق یا انگیزه نسبت به موضوع یا شخص خاصی است. این احساس انرژی مثبتی به همراه دارد که به پایداری و الهام بخشی انسان در ادامه‌ی مسیر کمک می‌کند. افرادی که EQ بالایی دارند، با وجود چالش‌ها، انگیزه و نیروی زیادی برای ادامه راه دارند.

8. خوش‌بینی

اگر می‌خواهید فرصت‌هایتان را افزایش دهید، روابط خود را بهبود بخشید و تفکری شفاف و مثبت داشته باشید، بهتر است نگرش مثبتی داشته باشید. از میان تمام رفتارهایی که می‌خواهید کنترل کنید، نگرش شما اصلی‌ترین رفتاری است که بر آن تسلط دارید. با داشتن نگرش مثبت می‌توانید زندگی روزمره‌تان را تغییر دهید. این کار بسیار ساده است. به گفته شاون آچر:

وقتی خوشحال هستیم (ذهنیت و حالت ما مثبت است)، باهوش‌تر و با انگیزه‌تر خواهیم بود و در نتیجه موفق‌تر نیز خواهیم بود. خوشحالی در مرکز است و موفقیت آن را احاطه کرده است.

9. تطبیق‌پذیری

ماهاتما گاندی:

تطبیق‌پذیری به معنی تقلید نیست، بلکه به قدرت یکسان‌سازی و ایستادگی گفته می‌شود.

افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند، می‌توانند زمان ادامه کار و زمان تغییر را به خوبی تشخیص دهند. این توانایی شامل شناسایی موقعیت‌های بحرانی و تصمیم‌گیری سریع و قاطع به نفع خود است. از طریق این توانایی، شما می‌توانید در موقعیت‌های سخت بقای خود را حفظ کنید و به موفقیت برسید.

“`

در یک مسیر مشخص یا نیاز به تغییر مسیر را شناسایی کنید.

وقتی که یک راهکار جواب نمی‌دهد، خوب است که به فکر انتخاب راهکار دیگری باشید. همواره دیدگاه مثبتی نسبت به رفتار خود، رفتار با دیگران و برنامه‌های روزمره داشته باشید. سعی کنید خود را تطبیق دهید، تغییرات را بپذیرید و ایده‌های جدیدی به روش‌های فکر و عمل خود اضافه کنید.

در طول زندگی ممکن است نیاز به تغییر داشته باشید و باید این تغییرات را درباره موفقیت یا شکست خود بسنجید. همیشه می‌توانید تغییر کنید و از نو شروع کنید. شاید هر تصمیمی که می‌گیرید همیشه بهترین نباشد، اما در دل خود می‌دانید که چه چیزی درست است و چه چیزی نه.

10. تمایل به کمک به دیگران و رشد شخصی

یک فرد باهوش معمولاً به موفقیت‌ها و دستاوردهای جمعی اعتقاد دارد، نه صرفاً موفقیت‌های شخصی. علاقه و اشتیاق او به رهبری و خوش‌بینی، او را به سمت بهترین عملکرد برای خودش و دیگران هدایت می‌کند.

گاهی اوقات ممکن است بیشتر به خودتان فکر کنید و از خود بپرسید که در نهایت چه چیزی نصیب شما می‌شود. این سوال طبیعی است، اما در کنار این تمرکز بر منافع شخصی، باید به نیازهای دیگران نیز توجه کنید.

این نکته تنها برای جلوگیری از حسادت نیست، بلکه عشق و اشتیاق شما را زنده می‌کند و شما را به سمت رسیدن به اهدافتان راهنمایی می‌کند. همچنین به شما در ایجاد روابط قوی و مشترک کمک می‌کند.

11. احساسات خود را بشناسید

وقتی درباره تصمیم‌گیری بیش از حد فکر می‌کنیم و نگران می‌شویم، ارتباط خود را با احساسات‌مان از دست می‌دهیم. به‌جای توجه به احساسات‌مان، گاهی تصمیم می‌گیریم آن‌ها را نادیده بگیریم و غافل از این که سرکوب احساسات فقط اوضاع را بدتر می‌کند. هرچه بیشتر سعی کنیم احساسات‌مان را نادیده بگیریم، رفتارهای ما غیر قابل کنترل‌تر می‌شوند.

اگر به یک موضوع عاطفی واکنش نشان می‌دهید، احتمالاً به این دلیل است که مسائل حل‌نشده‌ای در زندگی‌تان وجود دارد. بنابراین دفعه‌ی بعد که احساسات منفی نسبت به شما هجوم آورد، آرامش خود را حفظ کنید و بررسی کنید چرا این احساس را دارید. یک نفس عمیق بکشید و احساساتی که تجربه می‌کنید و دلایل احتمالی آن‌ها را یادداشت کنید.

با این رویکرد می‌توانید محرک‌های احساسات خود را شناسایی کرده و برای مقابله با آن‌ها راهکار پیدا کنید.

12. تمرین پاسخ دادن و نه واکنش

واکنش نشان دادن یک فرایند ناخودآگاه است که برای بیان یا سرکوب احساسات انجام می‌شود، اما پاسخ دادن یک فرایند آگاهانه است که به ما کمک می‌کند احساسات‌مان را درک کنیم و تصمیم بگیریم چگونه رفتار کنیم.

هر چه بیشتر درباره محرک‌های احساسی خود آگاه باشید، می‌توانید روش‌های پیشگیری از آن‌ها را پیدا کنید.

به‌عنوان مثال، اگر در محل کار مضطرب هستید، ممکن است به راحتی عصبانی شوید و نسبت به همکاران خود خشمگین گردید. به این مواقع توجه کنید و به این فکر کنید که در موقعیت مشابه بعدی چه کاری باید انجام دهید. شاید لازم باشد به همکاران‌تان بگویید که حال خوبی ندارید و به کمی سکوت و تنهایی نیاز دارید.

13. humble and modest باشید

اگر باور کنید که از دیگران بهتر هستید، نمی‌توانید نقاط ضعف خود را ببینید و به احتمال زیاد احساسات متضادی نسبت به چیزهایی که انتظارات شما را برآورده نمی‌کنند، پیدا می‌کنید.

سعی کنید هر چیز را از دیدگاه‌های مختلف بررسی کنید. به‌جای قضاوت در مورد دیگران، خودتان را به جای آن‌ها بگذارید و بپرسید آیا شما هم همین کار را انجام می‌دهید؟ چرا؟ این روش به شما کمک می‌کند تا بتوانید با افکار و احساسات دیگران بهتر ارتباط برقرار کنید و از آن‌ها درس بگیرید.

به اندازه‌ای humble and modest باشید که خود را از دیگران برتر محسوب نکنید و همچنین بفهمید که با دیگران متفاوت هستید!

هوش هیجانی را می‌توان آموخت، اما این یادگیری نیاز به زمان دارد. به خاطر داشته باشید که هیچ وقت برای یادگیری دیر نیست؛ تنها به مشاهده و تمرین مداوم نیاز دارید.

بیشتر بخوانید:


اگر این مطلب برای شما مفید بود، لطفاً با لایک کردن و به اشتراک گذاشتن آن، از ما حمایت کنید. نظرات، پیشنهادات و مقالات درخواستی خود را از طریق قسمت دیدگاه‌ها برای ما ارسال کنید.

سایت رضیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا